فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً
یکم: اینکه فرمودهاند:«کُل یَومٍ عاشوراء و کُل أرضٍ کَربلاء» یعنی اینکه عاشورا به وسعت تاریخ و به پهنای زمین است، پس در هر مکان و زمان مکن است جنگی باشد میان «حسین» و «یزید» زمانه، جنگی میان حق و باطل، جنگی میان نیروهای اهورایی و نیروهای اهریمنی، جنگی میان هواداران «الله» و هواداران «ابلیس».
دوم: در این نبرد تشخیص دوست و دشمن بسیار مهم و حساس است، اول باید شناخت که دشمن کیست بعد با او به مقابله پرداخت. چه بسا کسانی به واسطه عدم شناخت و تشخیص صحیح، خودی را با غیر خودی اشتباه گرفته و نیروی خود را جهت نابودی دوستان خود بهکار گرفته و از دشمن اصلی غافل گردند!
سوم: ملاک دوست و دشمن برای پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام کاملا روشن و واضح است. از زبان امام معصوم در «عاشورا» آمده:« سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم »در «جامعه کبیره» نیز همین فراز نقل گردیده. پس ملاک نه دین و مذهب و نه ایل و طایفه و نه حزب و گروه است، بل ملاک دوستی و دشمنی با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است.
با توجه بدانچه گفته شد اگر بخواهیم مصداق یابی کنیم؛ «صهیونیستها، وهابیون و نواصب» دشمنان، «حزب الله» دوستان و «حماس» دشمنانِ دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و متعاقبا پیروانشان هستند. این قسمت آخر را را صریح گفتم تا در تشخیص «شمر» و «حسین» زمان امر بر دوستانمان مشتبه نگردد و گمان نکنند هر کجا خون هست همانجا نیز کربلاست و حسین زمان علیه یزید زمان بهپا خواسته؛ اما ما حسب وظیفهای که داریم کماکان از مظلوم دفاع میکنیم(+) در حالیکه مطمئنم هیچ بخاری از پیروان مکتب خلفای سهگانه لعنةالله علیهم بلند نخواهد شد.
در ضمن این قسمت پیام آقا که فرمودهاند:« همهی مجاهدان فلسطین و همهی مؤمنان دنیای اسلام به هر نحو ممکن موظف به دفاع از زنان و کودکان و مردم بیدفاع غزهاند و هر کس در این دفاع مشروع و مقدس کشته شود شهید است و امید آن خواهد داشت که در صف شهدای بدر و اُحد در محضر رسولالله صلیاللهعلیهوآله محشور شود.» خودش نوعی اجازه غیرمصرّح جهاد است؛ کسی دلش را خوش نکند به این تجمات و تحصنات آبدوغخیاری و بیخود منتظر ننشیند تا رهبری صریحا بیاید و فتوای جهاد صادر کند.
حاشیةالتحریر:
1. حکما اسم «پاراچنار» را شنیدهاید. نمیدانم ما را چه شده که نسبت به فجایعی که در حق شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام در پاکستان و یمن و... صورت میگیرد اینچنین بیتفاوتیم. دولت به فرض برای خودش مصالحی داشته باشد اما حضراتی که ادعا دارند چرا صدایشان در نمیآید؟ پاراچنار مظلومتر از غزه است(+).
2. این حضراتی که افتادهاند به جان هیئات و نمادهای عزاداری و... و هر سال دایره را تنگتر میکنند شک دارم که عاقبت بهخیر شوند و به آسانی بمیرند(+).
از آنطرف عدهای هر ساله از خود نوآوری به خرج داده و شیوههای بدیع عزاداری خلق میکنند! عزای عبور از آتش گداخته –که البته سالیان نه چندان دور نیز رواج داشته- چند سالی است که در مشهد برپا میشود، جدیدترین نوعش را که تازه شنیدم، غلطیدن بر روی شیشه، عبور از روی خار و خاشاک و جلسات مخصوص لطم و خراش صورت است که ایضا در مشهد مقدس برگزار میشود.
نه در ورای آن برخوردها معرفتی خوابیده و نه در پس این افراطها! آنها فشار میآورند و اینها بدتر میکنند! اگر همه خود را با صاحب عزای اصلی هماهنگ کنند، مطمئنا اینقدر اختلاف بین دوستان و محبین اهل بیت ایجاد نخواهد شد. این یکی از همان نمونههایی است که اشاره شد که خودی با غیر خودی اشتباه گرفته میشود.
نمیدانم این حضراتی که به این راحتی با عزاداران برخورد میکنند چقدر سواد «امنیتی» دارند؟ چرا باید شرایط را به سمتی سوق دهند که هیاتهای مذهبی جایی بشود برای افراد ضدانقلاب و معارض؟ هیأت و حسینیه در خدمت انقلاب بود و در کنار مسجد فرصت محسوب میگردند، حالا چرا این فرصت را به دست خودمان تبدیل به تهدید کنیم؟ شاید اگر همان چند سال پیش آنقدر خشن برخورد نمیشد و میگذاشتند قضیه روال طبیعی خود را طی کند الان دیگر شاهد غلطیدن از روی شیشه و ابداعات عجیب و غریب دیگر نبودیم. این را هم اضافه کنم که شاید جزو محالات باشد که بتوان قمهزنی یا امثال آنرا حذف کرد، شاهد مثال هم همین عراق که در زمان صدام یزید کسی حق عزاداری نداشت چه رسد به قمهزنی و پس از سقوطش هر ساله در عاشورا، کربلا غرق خون میشود. از ما گفتن!