سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ

یا فاطمه! رنجی نیست؛
                                اگر زمین را از تو بگیرند،
                                                               آسمان زیر پای توست! (1)

 

انّ ابابکر رضی الله عنه تفقد قوماً تخلّقوا عن بیعته عند علی کرم الله وجهه فبعث إلیهم عمر فجاء فناداهم و هم فی دار علی، فأبوا أن یخرجوا فدعا بالحطب و قال: والّذی نفس عمر بیده لتخرجن أو لاحرقنها علی من فیها، فقیل له: یا أباحفص انّ فیها فاطمة فقال: و إن!! (2)

ابوبکر[لعنت الله علیه] از کسانی که از بیعت با او سربرتافتند و در خانه علی[علیه السلام] گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به‏ دنبال آنان فرستاد، او به در خانه علی[علیه السلام] آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر[لعنت الله علیه] هیزم طلبید و گفت: به خدایی که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش می‏زنم. مردی به عمر[لعنت الله علیه] گفت: ای اباحفص در این خانه فاطمه هست، گفت: باشد!!

ثمّ قام عمر فمشی معه جماعة حتی أتوا فاطمة فدقّوا الباب فلمّا سمعت أصواتهم نادت بأعلی صوتها یا أبتها رسول الله ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب، و ابن أبی قحافة فلما سمع القوم صوتها و بکائها انصرفوا. و بقی عمر و معه قوم...(3)

عمر[لعنت الله علیه] همراه گروهی به در خانه فاطمه[صلوات الله علیها] آمدند، در خانه را زدند، هنگامی که فاطمه[سلام الله علیها] صدای آنان را شنید، با صدای بلند گفت: ای رسول خدا پس از تو چه مصیبت‏هایی به ما از فرزند خطاب و ابی‏قحافه[لعنت الله علیهما] رسید، وقتی مردم که همراه عمر[لعنت الله علیه] بودند صدای زهرا[سلام الله علیها] و گریه او را شنیدند برگشتند. ولی عمر[لعنت الله علیه] با گروهی باقی ماندند...

و اقترب و قرع الباب، ثمّ ضربه و اقتحمه... و بداله علیّ... و رنّ حینذاک صوت الزهراء عند مدخل الدار... فان هی الا طنین استغاثة... (4)

نزدیک شد، در زد، سپس با مشت و لگد به در کوبید تا به زور وارد شود. علی علیه السلام پیدا شد... طنین صدای زهرا در نزدیکی مدخل خانه بلند شد... این ناله استغاثه او بود...!

انّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتی ألقت المحسن من بطنها.(5)

عمر[لعنت الله علیه] در روز بیعت بر شکم فاطمه[صلوات الله علیها] زد، تا این‏که محسن را سقط کرد.

و سیعلم الذین ظلموا حق ال محمد ای منقلب ینقلبون!
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و اخر تابع له علی ذلک!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. علی صفائی حائری
2. ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسة:12
3. همان ص13
4. عبدالفتاح عبدالمقصود، علی بن ابی طالب:4/276-277
5. ملل و نحل شهرستانی: 1/57، الوافی بالوفیات: 6/17، شماره2444



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 87/3/18ساعت  2:47 صبح  توسط  
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    والسلام!
    [عناوین آرشیوشده]