سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مختصری شرح حال!

خدایش بیامرزد امام را می گفت:«ورزشکار نیستم،ولی ورزشکاران را دوست دارم».حالا شده حکایت«عشقی»که وبلاگنویس نیست ولی وبلاگنویسان را دوست دارد-البته نه همه شان را!-

دوستان بلاگر «عشقی» را از ای دی eshghi005-که هک شد و به ملکوت اعلی پیوست-وبعد eshghi006،و نظراتش در کامنتدونی ها می شناختند.گاهی دوستان می گفتند که چرا نمی نویسی؟حیف است قلمت را در کامنتدونی دیگران خرج کنی-محض ریا-حتی لطف فرموده پیشنهاد می دادند که اگر مطلبی دارم به ایشان داده تا در وبلاگهایشان استفاده کنند.با این حال در جواب می گفتم:«چرا باید بنویسم؟»چرا نوشتن از چرا ننوشتن مهمتر است.نوشتن آیا تکلیف است و وظیفه؟یا اتلاف وقت است و خوشگذرانی؟یا امری برای به روز بودن و اجتماعی شدن و عقب نماندن از قافله؟یا از روی دلگرفتگی و غم وغصه؟یا برای تبلیغ و ضد تبلیغ؟یا برای فرار از واقع به مجاز؟به هر حال با اینکه هوس نوشتن را دارم اما هیچگاه حوصله و انگیزه تاسیس وبلاگی دائمی را نداشتم.«عشقی»هم وبلاگی موقتی است،و هدفی خاص تعقیب می کند،و تعمداً در«پارسی بلاگ»که پاتوق بچه های مذهبی است راه اندازی شده.دروغ چرا،نه وبلاگ«عشقی»ایده ال وبلاگ نویسی «من»است،نه محیط «پارسی بلاگ»ایده ال«من»است و نه...حتی تصورش را هم نمی کردم که روزی بخواهم وبلاگی با این رنگ و بوی مذهبی بزنم،چرا که خودم به شدت از تظاهر و تفاخر مذهبی در محیط مجازی متنفرم،از طرفی هم با تبلیغ مستقیم رابطه خوشی ندارم.علی ای حال...

مثل«عشقی»همچون طفل چند ماهه ای است که با ناله ها و گریه هایش-بهتر بگویم وق وقهایش-مجلس چند هزار نفره سخنرانی بزرگی را به چالش می کشد،و البته حسنش این است که چرت مچروتین!؟را پاره می کند‍‍،و یا چون کودکانی که سابقا-چون خیلی وقت است نرفته ام-در مرقد امام راحل،پول خردها را بر مرمرهای صاف و سیقلی می انداختند و تا جایی که می چرخید دنبالش می رفتند و سر و صدایشان سکوت آن فضا را می شکست و گاهی باعث می شد هموطنان عزیز شهرستانی و یا سربازان گرامی از خواب ناز برخیزند،حسن کارشان هم این بود که اگر گاهی شیطان لعین رجیم می خواست کسی را قلقلک دهد از خواب ناز بلندش می کردند-البته ما مامور مبارزه با امور شیطانی نیستیم-والخ.

نظرات در باب هویت جناب«عشقی»متفاوت است-اختلاف العلماءرحمة-برخی او را یک جاهل که از مرحله پرت،و آدمی شوت است می دانند؛برخی او را عاقلی که تجاهل می کند می نامند؛و حتی شایعه روحانی بودنش نیز داشت بر زبانها می افتاد که البته خنثایش کردیم.به تبعیت از کلام امیر علیه السلام که فرمودند:«انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» شما نیز کاری به شخص«عشقی»نداشته باشید،بلکه نوشته ها را بخوانید آنگاه تصمیم بگیرید.

حاشیةالتحریر:

یکم:لطفا به راحتی از کنار سوره مبارکه فتح نگذرید،بخصوص آیه11.

دویم:می دانم که وبلاگ به شدت مذهبی شده و ممکن است بوی ریا دهد،ولی انگار دست خودم نیست.

سیم:نه ادلیست چند صد نفره دارم تا تبلیغ وبلاگ را کنم،نه حوصله دارم به کامنتدونی دیگران رفته به به،چه چه کرده التماس کنم به من هم سر بزنند!-البته برخی وبلاگها را سر می زنم و می خوانم-نه از دیگر ترفندها برای بالا رفتن آمار وبلاگ استفاده می کنم،تعداد خواننده هم چندان مهم نیست.البته شاید بعدها به لطف مدیران پارسی بلاگ به عنوان وبلاگ نمونه هم معرفی شدیم-بعید می دانم،من هم که محال است لابی کنم!-پس عجالتا لطف فرموده بزرگواری نمایید آن خبرنامه را پر کرده تا در صورت به روز شدن اتومات!با خبر شوید.

پست بعدی:تا آن وقت کی زنده است کی مرده!؟

یاحق



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 85/8/24ساعت  11:46 صبح  توسط  
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    والسلام!
    [عناوین آرشیوشده]