سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مَّا کاَنَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلىَ‏ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتىَ‏ یَمِیزَ الخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّب


سامراء و ما ادریک ما سامراء! صفر 1430، اسفند 1378

به بهانه احمدی نژاد، رهبر احمدی‌نژاد را می‌زنند؛ به بهانه جمهوریت، اسلامیت را زیر سوال می‌برند؛ به بهانه قانون‌مداری، ولی فقیه را محدود می‌خواهند؛ همه‌اش شده بهانه‌گیری! مثل کودکان که مرتب بهانه می‌گیرنند، مثل بنی اسرائیل که مرتب ایراد می‌گرفتند. خوب صاف و پوس‏کنده بگویید مشکلتان (دردتان) چیست!؟ آن‌طرف آبی‌هایشان رک‌تر و شفاف‌تر حرف‌شان را می‌زنند. رهبر اسمی می‌خواهند و نه رسمی؛ شیر بی یال و دم و اشکم می‌خواهند؛ ملکه بریتانیا را دیده و خوششان آمده، رهبر جمهوری اسلامی را هم مثل آن بانو سمبلیک و تشریفاتی می‌خواهند. غافل از آن‌که رهبر و پادشاه اسمشان رویشان است، رهبر ره‌بری می‏کند و پادشاه پادشاهی، ملکه هم که کارش مشخص است! فکر نمی‌کنم فهم این مطلب خیلی سخت باشد!

یک دسته‌شان از اساس ولایت فقیه و مردم‌سالاری دینی و این حرف‌ها را اصلا قبول ندارند، چه برسد به این‌که التزام عملی هم داشته باشند. دسته دیگر که مثلا قبول دارند و اعتقاد، التزامشان ضعیف است و یا این‌که ولی فقیه بعد از امام را قبول ندارند و در امام توقف کردند. نمی‌دانم دسته سوم یعنی معتقد و ملتزم هنوز بینشان پیدا می‌شود یا که خیر؟ اگر پیدا شود که دیگر جزو ایشان نیست اصلا!

فکر می‌کنم شرایط روی پرده کاملا واضح و آشکار است، متوجه شدن جریانات و مواضع چندان سخت نیست، شرایطی نیست که بگویی حق و باطل با هم آمیخته شده و قابل تشخیص نیستند. یا این‌که به ولایت فقیه و حاکم اسلامی اعتقاد دارید یا ندارید، اگر اعتقاد دارید تکلیف مشخص است. درد آقایان دیگر نه احمدی‌نژاد و راست و روحانیت و... است، بل‌که دردشان رهبر ایشان است، این‌بار می خواهند ستون خیمه را کاملا بیاندازند، می‌دانند که اگر این ستون بیافتد دیگر کار تمام است.

من خودم از آن‌دست افرادم که در شرایط هرج و مرج سیاسی و فتنه آمیز تمایل دارم مثل همان شتر دو ساله باشم، نه سواری می‌دهم نه دوشیده می‌شوم! اکنون هم معتقدم شرایط «فتنه» حاکم است، اما نه فتنه به معنای آشفتگی و عدم تشخیص حق و باطل، «فتنه» به معنای امتحان، اکنون باید امتحان پس داد، اکنون باید تشخیص داد و موضع گرفت، فایده‌ای ندارد که آب‌ها از آسیاب افتد و تازه سر از لانه بیرون آوریم و بگوییم حق با فلانی و بهمانی بود. زمان زمان شتر دوساله نیست، بل‌که زمان اسب جنگی بودن است.

راستش تعجب می‌کنم از برخی دوستان که تا قبل از انتخابات، شب و روز نداشتند در دفاع از احمدی‌نژاد و زرت و زرت مطلب می‌نوشتند و حالا بعد از انتخابات فکر کرده‌اند کار دیگر تمام شد! یا خیلی مشغول حوادث خیابانی هستند و نمی‌توانند اوضاع را تحلیل کنند، یا خیلی درگیر این دعواهای بی‌خود من بگو تو بگویی شده‌اند و از اصل قضیه غافل! آقا جان ول کنید این نامه‌نگاری‌ها و بحث و جدل‌ها و کی زد و کی خوردها را! اصلا یک عده خوششان می‌آید که ما را بازی دهند که دعوا و مشکل سر همین انتخابات و شمارش آرا و تقلب و این‌ حرف‌هاست. ما که خوب می‌دانیم مشکل‌شان این چیزها نیست. حواستان باشد بازی نخورید. دعوا سر اسلامیت نظام و ولایت فقیه و اختیارات ولی فقیه است. اکنون است که باید پای این اصول ایستادگی کرد، فروع را رها کنید برای وقت دگر. نه مشکل آن‌ها احمدی‌نژاد است و نه مشکل ما میرحسین؛ بحث بحث افراد نیست، این جریان‌ها هستند که باید شناسایی شوند. این میرحسینی هم که من دیدم، تا خود امام به خوابش نیاید و دو تا لیچار بارش نکند، از خر شیطان پایین بیا نیست. فتأمل.

حاشیةالتحریر:

1. از نامه آیت الله حائری شیرازی(+) و حجةالاسلام و المسلمین صادقی رشاد(+) به آقاسیدعلی خیلی لذت بردم. بخوانیدشان.

2. فکر می‌کنم این وبلاگ با این روند و مشخصات مستعار و پنهانی برای برخی حرف‏ها کم اثر شده، یک وقت‏هایی دوست دارم بزنم بیرون و... نظر شما چیست؟



  • کلمات کلیدی : سیاسی
  • نوشته شده در  جمعه 88/4/5ساعت  7:56 عصر  توسط  
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    والسلام!
    [عناوین آرشیوشده]