سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ
بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى‏پرستند [و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است‏]؛ همین که [دنیا به آنها رو کند و نفع و] خیرى به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مى‏کنند؛ اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد، دگرگون مى‏شوند [و به کفر رومى‏آورند]! [به این ترتیب‏] هم دنیا را از دست داده‏اند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است‏!

همه جویند هلال و من ابرویت     همه گیرند روزه و من گیسویت
از میان این دوازده ماه تمام     یک ماه مبارک است و آن‏هم رویت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خنک آن قماربازی که بباخت هر چه بودش     بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر


موقعیت: میدان راه‏آهن، خیابان شوش غربی

منم آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش      بنماند هیچم الا هوس قمار دیگر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منم آن قمار بازی که به‏جز هوس ندارم     تویی آن بهانه‏سازی که به‏جز کرم نداری

حاشیةالتحریر:

1. شاعر دوبیتی را نمی‏دانم کیست، اما هرکه هست خیلی غوغا کرده!

2. رمضان‏المبارک تا حالا برای من و اکثر هم‏سن و سال‏های من با سرما و برف و باران هم‏راه بوده! به قول یارو گفتنی آخر نوستالوژی است!

3. خاطر مبارک باشد یک‏بار به نقل از یک یزدی گفتم: درد و بلای محرم صفر بخورد تو سر رمضان! خدایا ما را ببخش، باید از ماه مبارک هم حلالیت طلبی کنم؛ ولی مگر یه قطره اشک ولو به اندازه بال مگس برای اباعبدالله، برابری نمی‏کند با این همه توبه و استغفار و... و همان ‏کار را نمی‏کند؟ حالا ما در کار خدا دخالت نمی‏کنیم، اما اگر آن قطرات اشک در ماه مبارک ریخته شود دیگر چه می‏کند؟

4. شنیدم یک غسل توبه و نماز چهار رکعت ماه ذی‏القعده خوانده شود قبل از هلول ماه بل‏که دل‏ها آماده گردد. یادمان رفت هلول -از هلال- است یا حلول!؟ هی قاطی می‏شود!

5. خانم‏های محترمه و مکرمه نخوانند این پنجمی را. حداقل آن عده که تنظیم خانواده پاس نکرده‏اند، بعد جای گله نباشد، (می‏دانم که می‏خوانند؛ چاره چیست!؟).

یکی از مشهورترین جلسات و مجالس مذهبی در تهران، مجلس حاج منصور ارضی در مسجد ارک میدان ارک تهران است، چه در محرم چه در ماه مبارک رمضان. دوستانی که شرکت کرده‏اند می‏دانند که در آخر مجالس وی، برای امر جهیزیه دختران دم بخت، کمک‏های مالی جمع می‏گردد. برادرِ بعد از من که همان بابای سید صالح باشد، چند سالی در صنف آرایشی بهداشتی خیابان ناصرخسرو کار می‏کرد، که اتفاقا همان شب آتش‏سوزی مسجد هم در حیاط مسجد بود. القصه این‏که این سید مهدی که دست ما را در شیطنت از پشت بسته، یکی از شب‏های ماه مبارک برای کمک به امر جهیزیه دختر خانم‏ها یک بسته حاوی روکش جلوگیری مردانه ( (condomدر کیسه کمک‏ها می‏اندازد!!! فردا شبش حاج منصور پشت میکرفون سربسته و بدون این‏که اسم چیزی را بیاورد، یک نهیبی می‏زند که آن‏هایی که چیزهای دیگر غیر پول می‏اندازند، حواس‏شان باشد! ما که شنیدیم، خندیدیم و ادخال سرور شد! بعدش هم کمی شوخی کردیم که دیگر نقلش جایز نیست. این تصویر را خاطرم نیست کدام وبلاگ بچه سمپادی‏ها تعمدا گذاشته بود، ولی هر چه باشد مرتبط با موضوع است. نگاه کنید که این سمپادی‏ها چقدر فکرشان منحرف و یا به عبارتی خلاق است! (+).



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 87/6/9ساعت  4:2 صبح  توسط  
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    والسلام!
    [عناوین آرشیوشده]