کاریزمای دینی!

ماکس وِبر، جامعه شناس آلمانی، رستنگاه بروز رفتارها و عوامل موثر بر آنها را سه دسته می داند:

الف) رفتار تصادفی: رفتاری است که از منشاء طبیعی برخوردار است و عکس العمل تصادفی و طبیعی نسبت به یک رویداد بیرونی می باشد.

ب) رفتار عاطفی: رفتاری است که رستنگاه آن عشق و محبت است، که موجب می شود فرد با وجود خطر و حتی فهم خطر رفتاری مخصوص و قابل تفکیک و متمایز از خود نشان دهد. مثل عشق مادر به فرزند و عکس العملش در مواقع خطر.

ج) رفتار عقلانی: رستنگاه این رفتار منطق و استدلال عِلّی بشر است، که خود شامل دو رویکرد می باشد. اول رفتار عقلانی معطوف به ارزش که در آن فرد به دنبال گسترش ارزشهای خاصی است، مثل قیام امام حسین علیه السلام؛ دوم رفتار عقلانی معطوف به هدف که در آن فرد به دنبال هدف یا اهداف خاصی است که غالبا منفعت محور است. مانند اخلاق سیاسی سیاستمداران.

وی بر این اساس سه نوع جامعه، سیستم و مشروعیت سیاسی را تعریف می کند:

الف) سیستم سنتی؛ که ماحصل رفتار طبیعی است و در آن مردم از فرمانروایان به دلیل سنت و عرف موجود اطاعت می کنند، مشروعیت سیستم نیز سنتی می باشد. مثل نظامهای سلطنتی و قبیله ای و...

ب) سیستم کاریزماتیک؛ که ماحصل رفتارهای عاطفی است و در آن فردی فرهمند (کاریزما) ظهور می کند و سنت ها را شکسته و تحولی عظیم در روند آن ایجاد می کند. مردم شخصیت او را پذیرفته اند و حرفش جایگاهی بالاتر از قانون داشته و او محک سنجش قانون است.

« لفظ کاریزما را رودلف سوم (sohm) مورخ مذهبی آلمانی در توصیف رهبران الهام گرفته از خداوند بکار گرفت اما وبر به آن معنائی غیر مذهبی نیز افزود. به گفته او «اصطلاح کاریزما در مورد نوع خاصی از شخصیت فردی بکار برده خواهد شد که به موجب آن از انسانهای معمولی متمایز می شود و دارای قدرتها یا ویژگیهای فوق طبیعی، فوق انسانی و یا حداقل استثنائی و نادری تلقی می شود»...این اقتدار «در دوره های فشار و اضطرار روانی، فیزیکی، اقتصادی، اخلاقی، مذهبی، سیاسی پیدا می شود»...بر روی هم اقتدار کاریزمائی دارای این ویژگیهاست: شدیدا شخصی است؛ منبعث از قدرتهای خارق العاده دانسته می شود؛ ممکن است مذهبی یا غیر مذهبی باشد؛ رابطه ای عاطفی یا غیرعقلائی میان پیرو و رهبر است؛ متضمن رسالتی است که ممکن است احیای عقیده ای منسوخ یا عرضه آرمانی نو باشد؛ در زمان بحران اجتماعی احتمال ظهور آن افزایش می یابد؛ عموما موجب تغییرات اجتماعی و فکری می گردد. »1

در این تعریف انقلاب محصول ظهور یک نیروی کاریزما برای تغییر جامعه از وضعیت سنتی به وضعیتی مطلوب است.

ج) سیستم عقلانی-قانونی؛ که ماحصل رفتارهای عقلانی معطوف به هدف است. در این سیستم قانون حرف اول و آخر را می زند. مردم بر اساس عقل و خرد خود قوانینی را برای گردش قدرت تنظیم کرده اند، زمامداران و فرمانروایان در چهارچوبه این قوانین قدرت را کسب، اعمال و منتقل می کنند و در حقیقت انگیزه اطاعت مردم از آنها مطابق قدرتشان بر اساس قوانین است. در این صورت مشروعیت عقلانی-قانونی بوجود می آید.

آنچه گفته شد نگرش علمی –البته از نوع سکولار آن- به انواع جوامع و رفتارهای بشر و اشخاص کاریزما بود. اکنون قصد آن نیست که نظرات وبر را تجزیه تحلیل و برایش مصداق یابی کنیم. محل بحث اینجاست که نگاه دین به افراد اصطلاحا فرهمند چگونه می باشد.

اگر سخنان رهبری در مرقد امام به مناسبت سالگرد رحلت ایشان را گوش دادید، متوجه می شوید که ایشان در ابتدای سخن اشاره ای به شخصیت فرهمند امام راحل از منظر دینی داشتند.

بر اساس آیه 96 سوره مبارکه مریم «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» (قطعاً کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند ، به زودى [ خداى ]رحمان براى آنان [ در دل ها ] محبتى قرار خواهد داد) محبوبیت عنایتی است از جانب خداوند متعال که شامل حال مومنین نیکوکار می شود.

در آیه 8 سوره مبارکه منافقون چنین می خوانیم «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ» (در حالى که عزت و اقتدار براى خدا و پیامبر او و مؤمنان است ، ولى منافقان [ به این حقیقت ] معرفت و آگاهى ندارند) رهبری به زیبایی در سخنانشان اشاره کردند که: «من کان لله کان الله له»، و این است نتیجه وقف کردن خود در راه خدا.

و بالاخره بر اساس آیه 26 سوره مبارکه آل عمران «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (بگو : خدایا ! اى مالک همه موجودات ! به هر که خواهى حکومت می  دهى و از هر که خواهى حکومت را می  ستانى ، و هر که را خواهى عزت می  بخشى و هر که را خواهى خوار و بى مقدار می  کنى ، هر خیرى به دست توست ، یقیناً تو بر هر کارى توانایی) ملک دهنده و گیرنده، عزت دهنده و ذلت کننده، مالک الملک و خداوند متعال است.

 

بر اساس این آیات، آنان که متصل به قدرت لایزال الهی باشند، و اهدافی خدایی دارند و چشم به عنایت او دوخته‏اند، طبعا از آن قدرت الهام گرفته و جاودان و ماندگار خواهند ماند. اما آنانی که اتصالی بینشان و بین منبع اصلی قدرت نیست، و به قدرت خود دل بسته اند، هر چند هم که چند صباحی، قدرتی و مکنتی و شهرتی و محبوبیتی به‏دست آورند، اما مطمئنا مستحکم و پابرجا نخواهد بود، یا در طول حیاتشان افول خواهد کرد یا پس از مرگشان. بر اساس تعریف وبر، استالین و هیتلر جزو رهبران کاریزما به حساب می‏آیند، اما اکنون چگونه از آنها یاد می شود؟ و از این دست نمونه ها در پیرامون خود کم نداریم. فتأمل.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. انقلاب و بسیج سیاسی، حسین بشیریه، دانشگاه تهران، ص 59

حاشیةالتحریر:

یکی از مهجوریت ها و مظلومیت های امام و رهبری –کلا بزرگان تاریخی- در جامعه ما، به خصوص در میان نخبگان مدعی طرفداری از ایشان، عدم مطالعه دقیق و تحلیل عمیق سخنان این بزرگواران می باشد. هر کسی هر طور که دلش بخواهد سخنان ایشان را تفسیر به رای می کند، هر آنچه را که مطابق میلش باشد منعکس و هر آنچه را که به صرفه اش نباشد سانسور می کند، برخی اینقدر به خود جرات و جسارت می دهند که حتی منظور و نیت و مصداق حرفهای ایشان را دل‏بخواه تعیین می کنند. بخت بد اینجاست که برخی مواقع همین افراد خط دهنده و سر دسته نخبگان مذهبی می شوند. خداوند بصیرت و درایت به ما عنایت فرماید. آمین.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  سه شنبه 86/3/15ساعت  6:40 عصر  توسط  
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    والسلام!
    [عناوین آرشیوشده]