عرفه،ابراهیم و حسین،پایان دیکتاتور!
یکم)گویند:«تمام راه معرفت سه گام است؛
نخست در می یابیم که تنها ما نیستیم،او هم هست؛
آنگاه در می یابیم که ما نیستیم،او هست؛
و آخرین گام این که هیچ کس و هیچ چیز نیست،همه اوست.»
شاید اگر بخواهیم کل دعای عرفه را در یک جمله زمینی خلاصه کنیم،همان گام سوم شود.
حال حسابش را کنید این دعای عرفانی از کسی صادر شده که امام است،مقامش از نبی بالاتر است،به مقام خود آگاه است،اما باز هم خود را این چنین کوچک و ضعیف و خوار می بیند،یا بهتر بگویم خود را اصلا نمی بیند.اینها همان بنده های«مخلَص»خداوند هستند که در عین رسیدن به بالاترین درجه عبودیت،هیچ چیز را از خود نمی بینند،و همان درجه و مقام را نیز حاصل عنایت خداوندی می دانند،نه تلاش و مجاهدت خود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم می فرمایند:«ما عبدناک حق عبادتک،و ما عرفناک حق معرفتک»
حالا که امام اینچنین صحبت می کند،ما دیگر چه هستیم؟به قول بعضیها باید برویم کشکمان را بسابیم.-داخل پرانتز بگم،می تونیم بگیم که اپسیلن هستیم؟یا همونم نیستیم؟-.
می گویند ابوسعید ابوالخیر می خواست وارد شهری شود،از او پرسیدند که اعلام کنیم چه کسی می آید؟ گفت:بگویید«هیچ بن هیچ»می آید.
خوش به سعادت اونهایی که در مسلخ«قربان»خود را قربانی می کنند.
دوم)فیلم«ابراهیم خلیل الله»را شاید دیدید.به هر حال حضرت ابراهیم در برابر ابتلائات و امتحانات سربلند و پیروز بیرون آمدند و به مقام امامت رسیدند.
اما بحثی بسیار شنیدنی هست درباره مقایسه حضرت ابراهیم علی نبینا و علیه السلام و حضرت سیدالشهدا صلوات الله علیه.با استناد به برخی آیات قرآنی و ادله دیگر،اثبات می شود که مقام اباعبدالله الحسین علیه السلام بالاتر از مقام حضرت ابراهیم علیه السلام می باشد.شاید سوال پیش بیاید که امام حسین علیه السلام نبی نبودند،که باید گفت مقام امامت ، بالاتر از مقام نبوت است،برخی از انبیا به امامت رسیدند مانند حضرا ابراهیم و برخی نرسیدند.تاکید می کنم این مساله صرفا از روی احساسات اثبات نمی شود،بلکه بنا به ادله محکم عقلی و نقلی قابل اثبات است.
این مداحی هم که انتخاب شده با این بحث بی ارتباط نیست.
سوم)صدام یزید هم به درک واصل شد!
می گویند اولین خطای دیکتاتور رحم اوست. دیکتاتورهای درجه یک تاریخ رحم نداشتند،اگر رحم می کردند، قافیه را می باختند.دیدید نمرود را که بدون هیچ ترحمی کوچکترین مخالفت را در نطفه خفه می کرد؟صدام هم دقیقا امتداد همان نمرود است.دیکتاتور نه دوست و رفیق می شناسد،نه فامیل،نه بزرگ،نه کوچک،نه مرجع نه امام.قصد تعریف از محمدرضا پهلوی ندارم،اما جدا امثال محمدرضا باید پیش صدام لنگ می انداختند.شاید کمتر خانواده کرد و شیعه عراقی باشد که طعم شقاوتهای صدام را نچشیده باشد.
بوسه پدرانه!برای توضیحش می توانید اینجا را بخوانید.
عکس و فیلم کامل اعدام را نیز اینجا ببینید.
دلیل استفاده ما از یزید،برای لقبش را هم از اینجا بخوانید.مردک خودش را سید جا زده بود!
ظاهرا صدام از استالین خیلی خوشش می آمد.می گویند استالین روزی در دفترش نشسته بود،افرادش را صدا می کند و می پرسد که اکنون در زندانها چند مخالف داریم؟در جواب عددی را می گویند-عددش را یادم نیست.شاید حدود یک ملیون-.استالین در پاسخ به اندازه یک سیگار کشیدن مهلت می دهد که تا می توانند مخالفان را نابود کنند.
حالا هی میگن جمهوری اسلامی فلان،بابا برو خداتو شکر کن.