سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حاجی!حاجی شدی!؟

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا باقِرَعِلْمِ النَّبِیّینَ

این ایام بازار حج و حاجی و...حسابی داغ است.در خانواده ما نیز جو حج شدیدا گرفته بود برخی را.عده ای برای بار اولشان بود و رفتند و عده ای هم برای بار چندم.عده ای هم می خواستند با هر ترفند غیرقانونی و غیراخلاقی که شده به حج بروند!که آخرش نتوانستند.

یکی دو هفته پیش برای خداحافظی رفته بودیم منزل عمه مان که به همراه همسرش برای بار اول به تمتع مشرف می شدند.شوهر عمه برادری دارد به اسم امیر.
این امیرخان از آن آدمهای از هفت دولت آزاد است.اگر آخرت ندارد-خدا را چه دیدی؟شاید هم دارد ولی من نمی دانم-ولی در عوض دنیا را دارد.آن زمان که مردها زن و بچه را رها می کردند،می رفتند ژاپن برای کار،او هم رفت.بعدش که برگشت مدتی دلار فروش بود-نه از آن دلار فروشهای خرده پای چهارراه استانبول!-چند باری گرفتنش و توبه کارش کردند.ولی هر جوری بود بارش را بست.الان هم چند صد ملیون سرمایه را گذاشته بانک سودش را می گیرد.هر از گاهی هم می بینی ده تا ماشین ثبت نام کرد،ولی خودش آخرش پیکان سوار می شود!خلاصه از آب کره می گیرد،و همینطور تلفنی با پولش کار می کند.عشق و حال دنیایش را هم می کند،از کسی هم نمی ترسد!و شاید فردای قیامت خدا از او بگذرد ولی از امثال من نگذرد.
نشسته بودیم که برادر بزرگش گفت:«امیر خان همه حاجی شدند!فقط شما موندی!» امیر خان هم برگشت با آن صدای کلفت و لاتی گفت:«من اول باید آدم بشم بعد برم حج!فایدش چیه هی برم حج برگردم همون باشم!»
حالا کار به نیت امیر خان نداریم که آیا از روی بخل و خساست نمی رود،یا واقعا دلیلش همان است،ولی خدایی با آن عقلش عجب جوابی داد!من در دلم به او گفتم:«حالا تو کی قرار است آدم شوی؟اگر اینجور باشد که تا آخر عمر نباید حج برویم و آرزویش را باید به گور ببریم،چرا که آدم شدن محال است!»

نمی دانم شما از کدام دسته اید؟
از آنهایی که مثل امیرخان منتظرند تا آدم شوند بعد بروند حج،یا از آنها که می روند حج تا آدم شوند؟
از آنها که تا آخر عمر هم مستطیع نمی شوند و حسرت دیگران را می خورند و فکر می کنند که پولدارها با پول بهشت را هم می خرند،یا از آنها که مثل عموجان ما هر ساله به حج می روند؟
از آنها که برای آبادانی دنیا می روند،یا از آنها که برای آبادانی آخرت؟
از آنها هستید که به حاجیهای آینده نگاه عاقل اندر سفیه می کنند و در دل می گویند: فلان فلان شده من که می دانم تو چه ناجنسی هستی،حالا می خواهی بروی مکه؟
یا از آنها که به حج نگاه عرفانی می کنند و با خود می گویند:«مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه!»
از آنها که حج را انتهای راه می پندارند،یا آنها که آغاز راهش می دانند؟
از آنها که حج را هدف می پندارند،یا آنها که وسیله اش می دانند؟
چند نفر را می شناسید که مانند علی بن مهزیار به حج می روند؟

روایات و احادیث و داستانهای حج بسیار زیاد است.

رسول اکرم صلی الله علیه و اله وسلم حاجیان امتش را در آخرالزمان سه دسته نام می برد.اغنیا که برای سیاحت می روند،متوسطین که برای تجارت می روند و فقرا که برای ریا و شهرت می روند.

سدیر صیرفى گوید: با امام صادق علیه السلام در عرفات بودم، ناله حجاج به آسمان بلند بود. با خود گفتم آیا اینها همه بر ضلالت و گمراهیند؟ امام صادق مرا صدا زد و گفت تأمل کن، من تأمل کردم و در این هنگام جمعیتى از میمون و خوک مشاهده کردم. (المناقب،ج4،ص186،به نقل از الحج فى الکتاب و السنة،ص328)

ابوبصیر به امام باقر علیه السلام می گوید:چه بسیارند حج گزاران و ناله کنندگان،ایشان گفت:چه بسیارند ناله کنندگان و کمند حج گزاران(بل ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج).(مناقب، ج4، ص184)

این روایات ممکن است متوجه افرادی باشد که بی ولایت حج می گزارند.اما این باعث دلخوشی ما نشود. از خداوند حج با معرفت در رکاب ولایت را طلب کنیم.این نوشته را نیز از علامه حسن زاده بخوانید.

چندی پیش حدیثی شنیدم که فرشتگان در عرفه،ابتدا بارشان را در کربلا خالی می کنند،و سپس به عرفات می روند.
الهی!حال که نه این داریم و نه آن،لااقل معرفت«عرفه»را به ما عنایت فرما،تا در«قربان»، «خود» را در قربانگاه تو قربانی کنیم.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 85/10/6ساعت  2:53 صبح  توسط  
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    والسلام!
    [عناوین آرشیوشده]