قبل از هر مطلب میلاد عمه جوان را به حضرتشان تبریک و تهنیت عرض می کنم،همچنین به شما بزرگواران.روز دختر را نیز به همه گل بسرها تبریک می گویم.(گل بسر=گل به سر=دختر)
حواشی مشهد!
یکم:مشهد معمولا محل پرورش و رشد نوع خاصی از افکار دینی و مذهبی بوده.از گرایشهای اخباری گرفته تا تفکر حجتیه و تا مکتب تفکیک.این امر دلایل مختلفی دارد.به عنوان مثال،غلبه اخبار و حدیث و نقل بر فلسفه وعقل،وضعیت اقلیمی و جغرافیایی و دوری از پایتخت و متعاقب آن دوری از سیاست،باعث شده دین در مشهد حتی نسبت به قم نیز سنتی تر باشد.با نگاهی اجمالی به علمای مشهد این نکته واضحتر می گردد.به عنوان نمونه یکی از جنجالی ترین شخصیتهای مذهبی مشهد شیخ محمود ذاکر تولایی مشهور به حلبی بنیانگذار انجمن حجتیه مهدویه بود-وفات 26دی1376-با این توضیحات گاهی می بینید اموری در مشهد رواج پیدا می کند،که در دیگر شهرهای مذهبی کمتر رواج دارد.-در راستای پست قبلی!دین قم!دین تهران!دین مشهد!-
دوم:وضعیت اجتماعی و جغرافیایی مشهد با هم رابطه مستقیم ندارد-بر خلاف طهران-یعنی شرق و شمال شرقش پایین شهر و غرب و جنوب غربش بالای شهر است.اگر هم سری به چهار خیابان اصلی منتهی به حرم مطهر بزنید اختلاف طبقاتی مجاورین و زوار در چهارجهت کاملا مشهود است.به دلیل طولانی شدن مطلب از شرحش می گذرم،فقط در همین حد:1.خیابان نواب صفوی2.طبرسی3.شیرازی و4.امام رضاعلیه السلام-تهران سابق-از اسمشان هم مشخص است کدام بالاتر است.
سوم:اغلب اوقات در کنار قبر مرحوم نخودکی در صحن انقلاب(اسمال طلا یا سقاخانه)مملو از جمعیت به خصوص زنان است،می دانید چرا؟بله.
سوال:آیا صحیح است که ما به نزد منبع کرم و جود رفته،اما یکی از پیروان آن حضرت را وسیله حاجت خود قرار دهیم؟این فقط سوال است نه تایید و نه رد،فضلا پاسخ دهند.
جوانان عزیز تهرانی که بختشان فعلا بسته است،اگر خواستند بگویند،آدرس امامزاده ای را می دهم که از قدیم معروف بوده برای گشودن بخت.حقیقتش خودم امتحان نکرده ام و فقط از قدما شنیده ام.
چهارم:در این سفر نکته ای نظرم را جلب کرد و آن هم حضور چشمگیر خانمهای پوشیه ای-اغلب روبنده ای-و البته در مناطق مذهبی شهر بود.من این مقدار زنان روبنده ای را حتی در قم هم ندیده ام-مزاح:شاید چون در قم خانه نشین اند و بیرون نمی آیند!-در سفرهای قبلی هم،حداقل تا یک سال قبل،این مقدارش را ندیده بودم-لطفا به مورد اول ربطش ندهید-این مساله را به فال نیک می گیرم.
حقیقتش قصد نداشتم وارد بحث تکراری پوشیه و روبنده شوم،چون مطالب مهمتری برای گفتن هست،ولی این چند خط را هم از ما به یادگار داشته باشید.
راستش من با پوشیه برای زنان شدیدا مخالف نه،بلکه موافقم.به خصوص برای آن عده از مومناتی که نوربالا می زنند،والحمدلله تعدادشان در همین طهران هم کم نیست.
تعارف که نداریم،خواهر من!مادر من!دختر من!!!صورت برخی از شما جذاب،و قلب برخی از ما مریض است!آن صورت خوش نقش و زیبا قند را در دل برخی از ما آب می کند!اصلا چرا بگویم قلب مریض.نه اتفاقا،مگر قلب سلیم دل ندارد؟مگر شهوت ندارد؟اتفاقا قلب سلیم دنبال یک سلیم دیگر می گردد،و می دانید که بااینکارتان چقدر ممکن است فکر و قلب جوان مومن دیگری را به خود مشغول کنید؟چرا کاری می کنید که حتی مردهای متاهل!هم حسرت شما را بخورند؟بین خود و خدای خود فکر کنید که در کدام حالت ارزش و عزت شما بیشتر و بالاتر است؟آنگاه که صورت باز و در معرض هر نگاه هرزه ای باشد؟یا آنگاه که صورت پوشانده و نه خود و نه دیگران را عذاب نمی دهید؟-لازم به ذکر نیست حتما می دانید که زنان ایرانی در عربستان!زبانزد شده اند!-
اگر هم میخواهید پای شرعیات را به میان کشید،بروید و بپرسید حکم صورتهای جذاب چیست؟
می دانید قضیه چه وقت بغرنج می گردد؟آنگاه که پسران مومن و مذهبی ما نیز یکی از اولویتهای انتخاب همسر را زیبایی صورت قرار دهند.دیگر نباید انتظار داشت کسی دنبال دین و ایمان و سیرت زیبای طرف برود،بلکه پسر جوان مومن هنگامی که دید دوستش زن زیبارویی قسمتش شده با خود می گوید:پس چرا من نه؟و با این توجیه می گوید هم مومن باشد هم زیبا.حالا می مانند آن عده از دخترانی که از زیبایی صورت بهره چندانی نبرده اند،ولی سیرت زیبا دارند.
من نمی گویم زیبایی بد است،ان شاالله نصیب همه شود،ولی اگر می دانید که جذابیت دارید،مراعات کنید.
از طرفی می دانم در جوی مثل تهران و اصفهان و...بسیارسخت است،ولی مگر همین کشورهای عربی و غیر عربی نیستند؟اگر رفته اید لابد تضاد شدید را در پوششهایشان دیده اید.دلیلی ندارد چون جو قبول نمی کند شما عقب نشینی کنید.اتفاقا چندسالی است که تحمل پذیری در کلان شهری مثل تهران بالا رفته-همان عیسی به دین خود موسی به دین خود-نمی گویم خوب است و یا ایده ال جامعه اسلامی است،اما مطمئنا دیگران به این انتخاب شما احترام خواهند گذاشت.پیشنهاد هم می کنم برای راحتی و عادت ابتدا از محیطهای مذهبی شروع کنید.پس پوشیه یادتان نرود اما به چند شرط:
1)امیدوارم خالصانه و فقط برای خدا باشد،نه چون مد شده و تریپ حزب اللهی است،و یا از ترس شوهر.
2)امیدوارم از سر شعور و شور باشد نه شور خالی.
3)امیدوارم همه جا بزنید،فکر نکنید آقا پسرهای دانشگاه و محل محرمند،ولی ائمه و مردم عادی نامحرم!
4)امیدوارم آنان که جذابیت دارند بزنند،نه آن عده که ندارند،تازه جذابیت کاذب هم برای خودایجاد می کنند.
5)امیدوارم باعث نشود خانمها از سر به زیری خارج شده،و چشم و گوششان بیشتر بجنبد!
6)امیدوارم روبنده نزنند،پوشیه بزنند.
7)امیدوارم روبنده اینجوری نباشد،چون شرش از خیرش بیشتر است.
8)در نهایت،امیدوارم باطنمان از ظاهرمان بهتر باشد.
فعلا همین،دوستان آگر نکته ای به ذهنشان رسید،دریغ نفرمایند.
-حالا وجدانا چند نفر خالصانه این حرف مشفقانه ما را عمل می کنند؟معلوم است هیچ نفر(شیطان خوشحال شد)
حاشیةالتحریر:داشتم روی این مطلب کار می کردم که خبر رحلت حضرت آمیز جواد آقای تبریزی را خواندم.خدایش بیامرزدش.مطمئنا آن دفاع جانانه از مظلومیت صدیقه کبری سلام الله علیها و عزاداری هرساله ایشان برای آن سیدةالعالمین برگ زرین افتخارات دنیا و آخرت ایشان خواهد ماند.