اي کاش من اين توضيح را نميدادم و ميگذاشتم خواننده خودش برداشت کند. اولا که همين الان هم قدرت حقيقي آقاي هاشمي خيلي کمتر شده و يکي از محاسن انتخاب احمدي نژاد اتفاقا همين کاهش قدرت فربه و متمرکز و گردش نخبگان بود. منظور از بيماري احمدي نژادوخيسم هم همين بود که آقاي هاشمي اکنون ناتوان تر از قبل شده اند. دوما سياست گشادترين پياده رو در کشور ماست، من و شمايي که هيچ کاره ايم در صغير و کبير دخالت ميکنيم، حالا چطور انتظار داريم هاشمي که عمري را صرف مبارزه و سياست کرده يک شبه رهايش کند؟ اما دخالت ايشان هم حد و مرزي دار. سوما اصلا بحث ما سياست و ديانت نبود. مگر آنها که دين ندارند وارد سياست نميشوند؟ چطور آنها حق داشته باشند که تا آخر عمرشان سياسي بمانند اما دينداران حق ندارند؟ عجب! رابعا آنهايي که مد نظر شمايند قدرتشان هم محدود است و هم با اسقاط شرايط عزل ميشوند و سازوکارش در قانون هست. خامسا اينکه مگر قرار است ميانگين سني حاکمان با ميانگين سني جامعه هميشه يکي باشد؟ اين ديگر از آن حرفها بود. سادسا اينکه گويا در روايات است که افراد در پيري خرفت و جاهل ميشوند به جز علما، و ما خدا را شاکريم نه تنها خرفتها بر ما حکومت نميکنند بلکه رهبرمان خود از علماست. جوابم طولاني تر از کامنت شما شد و اين از اتفاقات نادر است. در ضمن وبتان هم فيلطر بود و ما فيض نبرديم.