چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

هوالحق

سلام بر مرحوم مغفور عشقي.... پس بالاخره شما هم متوجه شدين كه از اوندنيا هم ميشه آپ كرد... هر چي خواستم بهتون زودتر بگم و متوجهتون كنم نشدين... والا ما كه سالهاس از اين دنيا (دنياي مرحوم ها!) داريم آپ ميكنيم! ... نه خوبه.. باهوشيد! بزنيم به كيبورد! ... نكير رو چه كرديد؟ با من ريفيق شد يه جوك گفته بودم انقد خنديده بود! الانم هميشع با مستعار برام كامنت ميده!!!

... حالا اون هيچي چشم اون دنيايي ها مي افته مي ترسن...

ولي خوب گفتينا... ايمان...نه خداييش نداريم! من اينجوري بهش نگاه نكرده بودم ... ندارم ديگه! همون ايمان رو...

راستي مايده ايناهم به دعوت من مدتيه اومدن دنياي خودمون... جمع بلاگرا جمعه اين طرف! اونوقت شما ايمان نياور كه اهل جماعت مياتين!

التماس دعا

پاسخ

هو الهو.سلام بر مرحومه مغفوره...دِهه اختيار داريد! ما روزاي اول فقط ميگشتيم يه كافي نت پيدا كنيم تا بيايم جواب كامنتهاي سركار خانم و ريفيقتان را بدهيم! خلاصه يافتيم، آن هم چه كافي نت با صفايي، منتها نزديك جهنم بود و حرارتش همچين صورتمان را نوازش مي داد. اين كافي نت هم امتيازي بود از جانب باريتعالي براي اهل دوزخ چرا كه مي داند اكثرشان معتادند و ترك اعتياد خود مرضي ديگر است و مرض ديگر همانا... و همان حوالي بود كه جناب نكير خان با لباس مبدل به سراغمان آمد و ديديم كه اي بابا اين از مشتريهاي قديمي وبلاغمان بوده و خودمان خبر نداشتيم! حالا كدوم ايمان؟ پسر همسايه؟ نه خوبيت نداره بهش اينجوري نگاه نكنين:دي محتاجيم به دعاي اهل بهشت!