• وبلاگ : 
  • يادداشت : بهانه‏گيري!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 17 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + محمد آقا 
    ما هم از اين نوشته محمد نوري زاد بسيار لذت برديم:
    http://mohammadnurizad.blogfa.com/post-48.aspx

    ضمنا اين آهنگ پس زمينه شما که انشا ا... مشکل شرعي ندارد :)
    پاسخ

    تلذذ (لذت بردن) حق شماست، البته از نوع مشروعش، فقط اسراف نكنيد! اگر با اين آهنگ قر بيايد در كمرتان، چرا اشكال دارد.

    سلام

    من پرسش و پاسخهاتون رو با خانم زينب خوندم.

    ميشه به سوال من هم پاسخ بدين.

    اگه اشتباه نكنم سال 68 چند نفري بودند كه از نظر علمي و فقهي از آقاي خامنه اي مقام بالاتري داشتند. ولي ايشان انتخاب شدند.

    سوالم اينه كه اگه بين چند نفر مرجع تقليد يا عالم ديني اختلاف نظر پيش بياد چرا حرف كسي كه پست سياسي بالاتري داره درستتره؟

    و همچنين سوال ديگه من اينه كه پست سياسي ميتونه باعث قداست بشه؟ به عنوان مثال فرض كنيد شرايطي در كشور پيش بياد كه يه نفر كه تا به حال محبوبيت زيادي در بين پيروان ولايت نداشته در اين پست قرار بگيره باز هم ميتونه اونقدر محبوب بشه كه حرفش براي مردم فصل الخطاب باشه؟

    پاسخ

    سلام عليکم. درخدمتم. سال 68 و همين حالا شايد افرادي باشند که از نظر علمي و فقهي از ايشون بالاتر و اعلم باشند، اما توجه کنيد که علم و اجتهاد يکي از شرايط رهبري است، تدبير و تدبر در امور و شرايط ديگري که در قانون اساسي آمده ديگر ويژگيهاي لازم براي رهبر است. ببينيد اصلا ربطي به پست و سمت سياسي نداره. ولي امر يا حاکم جامع الشرائط يا ولي فقيه يک سمت صرفا سياسي مثل رياست جمهوري نيست، ولايت يک جايگاه ديني است که بخشي از وظايفش سياسي هست و نه تمام وظايفش. ولي فقيه در راس اداره کشور هست و حکم وي بر تمام فقها نافذ و لازم الاجراست، مگر اينکه اشتباهش روشن باشه. اين يک مسئله فقهي است که در کامنتدوني پست قبل به اون اشاره کردم و مسلما اين مسئله فقهي در جاي خود قابل اثبات و بحث است. در سوال دوم باز گفتيد پست سياسي، عرض کردم که ولايت فقيه پست و سمت سياسي نيست و جنسش با جنس باقي سمتها تفاوت داره. محبوبيت هم امري قلبي است، شايد مردم نسبت به يک ولي فقيه کمتر ميل قبلي داشته باشند، اما لازمه تبعيت حب نيست، بلکه تبعيت از ايشون امري واجب هست، چه حب باشه و چه نباشه، اگر باشه چه بهتر. اين را هم عرض کنم که خدايي که فردي را به اين جايگاه رفيع ميرسونه خودش هم ميتونه محبوبش کنه. اميدوارم مکفي بوده باشد.
    سلام.من به اين پست شما لينك دادم.با تشكر
    پاسخ

    سلام عليكم.. اسباب زحمت شد. تشكر از الطاف عالي.
    + رهگذر 
    خيلي نفهميد که از يه نفر يه بت برا خودتون ساختيد و ميپرستيدش واقعا جاي تاسف داره!!!!!!! آيا براي امام زمان هم همينقد دست و پا ميشکنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يا براي هواي نفس خودتونه؟؟؟؟؟؟؟؟ بد نيست يه نگاهي به زندگي اميرالمومنين بندازيد.
    پاسخ

    سلام يادتون رفت! شما که انداختي مارو روشن کن.
    + زينب 
    سلام. باز هم از لطف شما و نيز صبر و بردباري تان در پاسخگويي تشكر مي كنم. اي كاش تعداد آدمهايي مثل شما كه حتي نسبت به افراد ناشناس احساس مسووليت دارند، بيشتر بود. آن وقت شايد زندگي خوشايندتر مي شد! من همچنان سؤال دارم
    1) حجت شرعي از دست رفت عدالت ولي فقيه چگونه حاصل مي شود؟
    2) نقش مردم در انتخاب فقهاي مجلس خبرگان، يعني نقش مردم در نظارت بر ولي فقيه، چيست؟ يعني، آيا ولي فقيه، پس از كسب مدارج علمي و معنوي، ولايت را از مردم مي گيرد؟
    اميدوارم كه مصدع اوقات شريفتان نباشم. در پناه حق باشيد.
    پاسخ

    سلام عليکم.خواهش ميکنم.تا جاييکه بلد باشم، پاسخ سوالات را ميدهم. 1) بر اساس تعريف فقهي عدالت، معلوم مي شود که اگر کبيره اي از فقيه سر زد، يا بر صغائر مداومت داشت، پس از عدالتش ساقط مي گردد. اما همين اسقاط عدالت نياز به دليل محکم و قاطع دارد، يعني بايد اينقدر آشکار و بَيّن باشد که ديگر جاي شک و شبهه اي باقي نماند. پس تا جاييکه از دست دادن عدالتش آشکار نشده، اصل بر دوام عدالتش است. حال اگر ولي فقيه عدالتش را از دست داد، خود به خود از مقامش ساقط مي شود، وظيفه مجلس خبرگان رهبري بررسي فقدان شرايط رهبري است، يعني ايشان بررسي و کشف مي کنند که آيا رهبر همچنان بر شرايطش باقي است يا خير، ولي حق عزل را ندارند، چرا که او خود به خود با از دست دادن عدالت عزل شده. پس نظر مجلس خبرگان در اينجا براي مردم حجت شرعي است، اگر ايشان راي به عدم صلاحيت رهبري دادند، حجت بر مردم تمام است و ميتوانند ديگر از وي تبعيت نکنند. 2)مشخص است که مردم با واسطه مجلس خبرگان بر ولي فقيه نظارت ميکنند، همانگونه که با واسطه مجلس شورا بر رئيس جمهور نظارت دارند. اينکه هر فرد بخواهد شخصا نظارت کند و نظارت وي هم جنبه حقوقي داشته باشد، در جايي مطرح نشده. اينکه چه مدارجي را بايد طي کند در قانون مشخص است، يعني هم بايد اجتهاد داشته باشد، هم درجه عدالت را داشته باشد، و هم قدرت مديريت و استعداد رهبري داشته باشد. اما وي ولايت را از مردم نميگيرد، درست است که مردم با واسطه مجلس خبرگان مصداق ولي فقيه را تعيين ميکنند، اما وي مشروعيت خود را از ايشان نميگرد، بلکه مقبوليت را از ايشان کسب ميکند، مشروعيت ولي فقيه ديگر امري زميني نيست، بلکه اين مشروعيت را شرع مقدس به وي ميدهد. براي مطالعه بيشتر ميتوانيد به اين پايگاه مراجعه فرماييد: http://www.andisheqom.com/Files/velayat.php حق نگهدارتان.
    سلام. ما هم همينو ميگفتيم تو روزهاي انتخابات. بعضي از اونهايي که به بعضيها راي دادن اصلا به نظام اعتقاد نداشتند چه برسه به ولي فقيه و به حساب خودشون کانديداي مورد نظرشون گزينه بهتري بود براي براندازي. چند نفرشون رو خودم از نزديک ميشناختم. دوست صميمي خودم که هيچ وقت راي نداده بود و هميشه در فکر رفتن به آمريکا و پناهنده سياسي شدن بود امسال نه تنها خودش بلکه باباش رو هم راضي کرده راي بده و خوب معلومه به کي:مو....
    پاسخ

    سلام عليکم. البته نمي تونيم بر اساس نيات راي دهندگان، يک کانديدا را مقصر بدانيم، اما بايد بررسي شود که آن کانديدا چه ويژگيهايي داشت که چنين افرادي به سمت او کشيده شدند. از طرفي برخي از مردم به قول خودشان بين بد و بدتر انتخاب ميکنند!
    + زينب 
    از جواب مفصلي كه به سوال من داديد ممنونم. جواب اين سوال براي من مهم است چون فكر مي كنم تشخيص صراط مستقيم از راه نادرست در گرو برخوردي است كه فرد با اين سوال دارد.

    جوابتان خيلي جامع بود، ولي دو نكته همچنان براي من مبهم است:
    1) به ولايت فقه را كاملاً اعتقاد دارم، ولي در مورد ولايت فقيه، چون مي دانيم كه (ولي)فقيه معصوم نيست، نمي توانيم مطمئن باشيم كه اميال فردي او در تصميماتش تأثير نمي گذارد.
    2) اگر اشتباه نكنم قانون اساسي از طريق مجلس خبرگان رهبري بر ولي فقيه نظارت مي كند كه منتخب مردم است. يعني كارشناسان فقهي اي بايد بر ولي فقيه نظارت كنند كه منتخب مردم باشند، يعني قانون اساسي نظر جمعي مردم-- هدايت شوندگان-- را در صورتي كه از كانال منطقي آن كه انتخاب تعدادي فقيه به عنوان نماينده است› صورت گيرد،در مرتبه بالاتري از ولي فقيه قرار مي دهد. شرع در مورد از دست رفتن اهليت ولي فقيه چه مي گويد؟

    باز هم از بردباري تان در پاسخگويي ممنونم. در پناه حق باشيد.
    پاسخ

    خواهش ميكنم.1) ببينيد غير از 14 معصوم ما افرادي رو نداريم كه معصوم از گناه و اشتباه و حتي فكر گناه باشند، اما باقي افراد مي توانند به درجه اي از عصمت برسند، كما اينكه در اعتقادات ما هست، و بسياري از علما و عرفا را داشتيم كه به اين مرحله رسيدند يعني حتي عمل مكروه انجام نميدادند چه برسد به حرام. اگر بخواهيم فرض را بر اين بگيريم كه فقها هيچكدام معصوم نيستند، پس از عدالت هم ساقط ميشوند، ديگر از هيچ كس نميشود تقليد كرد! در حالي كه عدالت حالتي نفساني است كه انسان را به تقوا واداشته و از ارتكاب گناهان كبيره و اصرار بر صغيره بازمي دارد، در همين حدش براي فقيه و امام جماعت لازم است، اما اگر صغيره انجام نداد كه چه بهتر. پس شما با شناختي كه از فقيه حاصل ميكنيد اصل را ميگذاريد بر عدالت ايشان، نه اينكه اشان چون معصوم نيستند، پس حتما عادل هم نيستند و تصميماتش بر اساس ميل شخصي است. «كسي هم كه اهليت فتوا دادن نداشته باشد فتوا دادن بر او حرام است»(عروةالوثقي ج1 ص15 م43) پس مي بينيد كه ابزارهاي بازدارنده در شرع به اندازه كافي وجود داره، حتي براي فقيه. 2) يك فقيه و مرجع شروطي دارد كه معروف است، از دست دادن هر كدام از آن شروط خود به خود باعث اسقاط او ميشود، مثلا اگر عقلش را از دست داد، يا عدالت او دچار خدشه شد، اين به طريق اولي براي ولي فقيه هم صادق است، اما اين خدشه دار شدن عدالت خودش نياز به يك حجت شرعي دارد. از طرفي همان سازوكار قانوني پيش بيني شده خودش در چارچوب شرع است. «نقض حكم حاكم جامع الشرايط جايز نيست، حتي براي ساير مجتهدان، مگر در جايي كه اشتباهش روشن باشد»(عروةالوثقي ج1 ص57) پس مجلس خبرگان خودش يك سازوكار شرعي است اما در چارچوب قانون اساسي. اميدوارم مکفي بوده باشد. حق نگهدارتان.
    + زينب 
    سلام. يك سؤال دارم: شما مي گوييد كه آيت الله خامنه اي بر اساس حجت و وظيفه ديني و شرعيشون عمل ميکنند. سؤال من اين است كه بر چه اساس و معياري مي فهميد كه ايشان درست عمل كرده اند/مي كنند؟
    از سؤالم معلوم است كه مثل شما فكر نمي كنم. اگر بهم جواب بدين، ممنون مي شم.
    پاسخ

    سلام. اينكه شما مثل من فكر نميكنيد مسئله مهمي نيست، چرا كه قرار نيست همه مثل هم فكر كنند. اما اميدوارم شما در پي يك بحث منطقي باشيد، نه جزو افرادي كه مشمول متن ميشوند و دنبال بهانه گيري اند، چرا كه آنها را به هيچ وجه من الوجوه نميشود راضي كرد. از طرفي اگر درست حدس زده باشم از روي اسمتان، يحتمل حرفهايي داريد كه بر دلتان مانده! و اما پاسخ: ظاهرا شما در اينكه ايشون بر اساس حجت و وظيفه ديني عمل ميكنند بحثي نداريد، بحثتان اين است كه چطور ميشه فهميدايشون درست عمل كرده اند يا نادرست. 1. يك سر مسئله تقليد و تبعيت و ولايت برميگردد به مرجع و مجتهد و حاكم شرع يا ولي، و سر ديگرش به مقلد و تابع و ماموم، وظيفه ماموم اين است كه تبعيت كند، اگر قرار بود عقل و فهم و استنباط خودش بشود معيار كه ديگر نيازي به مرجع و ولي و اينها نبود خوب. 2. حالا سوالي پيش مي آيد كه اگر ولي و حاكم اهليت و شرايطش را از دست داد چه بايد كرد، اين هم در قانون اساسي و هم در شرع راه حل دارد و مسكوت نيست. 3. آيا اين به معناي تعطيل عقل است؟ خير، شما ميتوانيد بصورت نظري در مسئله اي با ولي و حاكم اختلاف نظر داشته باشيد، اما عقل صرف حجيت نمي آورد، و در عمل مجاز به مخالفت با ولي و امام نيستيد. 4.شايد بگوييد اين كه شد ديكتاتوري و فردگرايي، اما فرقي كه ديكتاتور با ولي و امام دارد اين است كه ديكتاتور صرفا بر اساس اميال و نظرات فردي خود تصميم ميگيرد، اما امام و ولي بر اساس منابع چهارگانه استنباط مي كند و در اصل ولايتش ولايت فرد نيست، و به تعبير اصح ولايت فقه است نه ولايت شخص فقيه. نمي دانم اين پاسخ چند برابري به كامنت شما مكفي است يا خير؟

    سلام

    ممنون از تبريكاتتون.

    اما تسليت براي چي؟؟

    در مورد نوشته تون هم بايد بگم به علت اختلاف وسيع در ديدگاه هامون ترجيح مي دم چيزي نگم. اما تاريخ معلم خوبي است عشقي عزيز.

    پاسخ

    سلام.خواهش ميشه.تسليت رو ميگم.اختلاف العلماء رحمة! اما ما اكنون زنده ايم و ضمانتي نيست كه به تصميم تاريخ برسيم، پس خودمون تاريخ را ميسازيم!
    +
    البته رفع كه نشد
    نظرم در مورد رهبري همان بود كه عرض شد!
    پاسخ

    يه کامنت خصوصي گذاشتيد که هنوزم هست! و اذعان کرده ايد که جامعه به رهبر نياز دارد. حالا کي گفته ايشون دستشون تو دست امام زمانه؟ اگر خاطرتون باشه ايشون در سخنراني معروف سال 78 هم جملاتي گفتند که احساسات رو برانگيخت، کما اينکه امام نيز بارها حرفهايي ميگفتند که اشک حضار را درمي آورد. حالا شما دوست داريد بگيد اينها هنرمنديه حرف ديگه است. در ضمن يادتان باشد که رسيدن به مقام عصمت فقط مخصوص چهارده معصوم نيست. همانطور که بسياري از عرفا و علماي شيعه معصوم از گناه بودند، و باز هم کسي ادعا نکرده که ايشون يا هر کس ديگه معصوم از خطا و اشتباه است، اما ادعا ميکنيم که ايشون بر اساس حجت و وظيفه ديني و شرعيشون عمل ميکنند.
    + مهاجر 

    سلام عليكم

    خوشا به حالت دوست من.
    لااقل براي تو، سفيد و سياه ِاين ماجرا، معلوم است.

    من مانده‌ام و انبوهي از آدم‌هاي خاکستري.
    که مدام مجبورم چشم‌هايم را بمالم
    و دوباره نگاه‌شان کنم.
    و دوباره؛
    و دوباره....

    پاسخ

    سلام عليكم و رحمةالله. اينجور كه چشم درد ميگيرد:دي. لزومي نداره همه را سياه و سفيد ببينيم، ما با طيفي از انسانها مواجهيم كه نسبت به نزديكيشان به سفيدي سفيدند و بالعكس. اعرف الحق تعرف اهله.
    +
    بازم سلام
    لطف كنيد كامنتو منو حذف كنيد كه يه مطلبيو اشتباه متوجه شدمكامنتمو بر اساس اشتباه متوجه شدنم گذاشتم
    در ضمن به نظرم بيرون نزنيد بهتره
    پاسخ

    سلام. حذف شد. الحمدلله كه رفع شد.
    سلام
    وقتي حضرت امام در قيد حيات بودند و به ايشان تذكر ميدادند عملي نكردند
    حالا فكر ميكنيد به خواب اعتنا ميكنند؟
    پاسخ

    سلام عليكم. ما اصل را مي‏گيريم بر اين‏كه ايشان تابع امام بودند، گرچه تابع امام بودن كافي نيست، تابع نائب امام نيز شرط است.
    +
    راستي ار اس اس کامنتدوني مشکل داره
    لطف کنيد درست کنيد که ما برا کامن خوندن يا جوابش مجبور نشيم بيايم بلاگتون
    پاسخ

    ظاهرا دست من نيست.

    سلام

    به نظرتون کمرنگ شدن مرز حق و باطل و راست و دروغ ظلم اشکار قران سر نيزه کردن و به نام امام و شهدا و دينداري هر غلطي کردن همان نشانه هاي ظهور اقا نيست؟

    جايي نخوانده بوديد که از نشانه هاي ظهور ..خروج مير حسين موسوي باشد؟!!

    پاسخ

    عليکم السلام. راستش من که همچين چيزي نديدم، حالا شما اگر به زور ميخوايد اين علائم رو اضافه کنيد من تاييدتون نميکنم.
       1   2      >