سلام به آقا عشقي تذكر دهنده!
نوشته تون چسبيد...
من از بچه گي يه علاقه ي عجيبي به قبرستان و سكوت و آرامشش داشتم... اما خوب فكر نكنم زياد به ياد مرگ مربوط مي شده!
به راستي كه ما اين روزا تو اين دنياي رنگ و وارنگ چه قدر به اين ترمز ياد مرگ نياز داريم، هرچند خيلي از اوقات ايده آليستي به نظر مي رسه!
آخ، همين دو- سه هفته پيش بود كه يكي از همكلاسي هاي دوران دبيرستانم از دنيا رفت...مراسم ختمش مثل خواب و خيال بود برام...
اما واقعيت همينه! اي كاش بتونيم تمرين كنيم كه راست راستي خودمونو به ياد مرگ انس بديم.
راستي براي من دعا يادتون نره آقا عشقي!
به خدا بگين همون كه خيلي خيلي دلش آشوبه...
يا حق!