سلام
راستيشش مدتي بود كه ديگر حوصله وبگردي نداشتم ...
اوايل فكر ميكردم ديگر محيط وبلاگ نويسي خيلي لوس و شلوغ شده ...قبلنا زياد اينطور نبود .
وقتي نگاه ميكنيم هرنفر شايد پنج تا وبلاگ داشته باشه ولي وقتي هر شيش تاش رو رو هم بذاريم چيزي از تهش در نياد . فكر ميكنم شايد به خاطر اينه كه گاهي وبلاگ رو با يك دفتر خاطرات ساده اشتباه ميگيريم!
طبيعتا كسي كه وبلاگي رو ميزنه بايد يه حداقل ارزشي رو براي خواننده ش قائل بشه . گاهي وقتي ادم سري توي وبها ميزنه با يك سري حرف هاي بي سر و ته و كاملا روزمره كه هيچ باري نداره رو به رو ميشه . حتي گاهي وبهاي به اصطلاح ديني . گاهي هم با وبهايي رو به رو ميشيم كه خيلي سرد و بي روح و بصورت خيلي مستقيم مثلا مفاهيم ديني رو منتقل ميكنن!و به قول شما تكرار كه از همه بيشت ادم را ازار ميدهد.
البته من قبلشم زياد با وبگردي موافق نبودم و نميگشتم!
قضيه اون يارو هست كه اسمش مَحرم بوده .
سينه ميزده ميگفته ديوانه شود مَحرم در ماه مُحَرم.
رفيقش ميگفته : در ماه صفر هم، ده ماه دگر هم ... !!
البت وبلاگ هاي جالب و با محتوا هم زياد پيدا ميشن ولي من يكي كه تر جيج ميدم وقتي رو كه بايد براي خوندن يك وبلاگ بذارم براي يك خوندن يك كتاب بذارم .چون يك نوع ريسكه يك در هزار ...
درضمن وبلاگ خودم رو از هيچكدوم از چيزاي بالا استثنا نميكنم ! و كسي رو هم دعوت نميكنم بخونش (پيش خودمان بماندا)كلا !