دستم نداد قوت رفتن به پيش دوست
چندي به پاي رفتم و چندي به سر شدم
...
او را خود التفات نبودي به صيد من
من خويشتن اسير كمند نظز شدم
گويند روي سرخ تو سعدي كه زرد كرد؟
اكسير _عشق_ بر مسم افتاد و زر شدم
سلام!
همه طاعات ، عبادات ،مستحبات ، واجبات...مقبول و مشكور واينا باشه...اميدوارم كه _زرد _ هم شده باشين...به هر حال كم اكسيري نيست اون پرده مشكي هاي زر سازه در خونه خدا!
من فكر مي كنم قبل شما بزرگان ديگه دسته بندي كردن بهترين اعمالي كه مي شه اونجا انجام داد و دل خدا و رسول و آل رسول و شاد كرد...از نماز بگيرين تا انتهاش برسه به نشستن و نگاه كردن به قبله!...
كاش هميشه دعا كنيم كه خدا _زبارت _ با معرفت نصيب كنه كه رو هوا رفتن و اومدن يه مشهد و مدفن شريف (اونم به كرات) گنديده تربن احساس و تو آدم ايجاد مي كنه..الهي كه تو اين مورد بي تجربه باشين!...حالا گاهي تو كسب اين معرفت سن هم موثره!
*آقا اصلا ما رو چي كار به اين گنده عرباي فهيم سر به زير!!!!!....ميزان ديد چشم چند كيلومتره؟ به همون نصبت بايد از يه عرب دور شد!
* سليقه ايه ديگه ، پس هيچ كجا براي من كرب و بلا نمي شود!
(تف به ريا!...فقط محض اطلاع بود!)
* كيفيت دور بينتون بالا رفته ها!
باز خوبه شما كار فرهنگي مي كنين و عكس ميگيرين در راستاي بالا بردن ميزان سوختگي دل و اطلاعات و حس و حال و اينا...بندگان خدايي هستند و بودند «سوت!» كه مسجد النبي با حزن و اندوه كلا تو چرت و خواب و بيداري بودن و مسجدالحرام با بسط قلبي تو بهت و تنها در حالت نظاره!
(احتمالا خدا هيئتي و در هم ، همه رو قبول مي كنه!)...به خاطر همين هيئتي عمل كردن خدا تو اين زمينه ها احتمالا محرم شدن دومتون رجائا مقبول افتد!
آخرشم اينكه ممنون كه دعا كردبن...خدا حاجات مشروعتون و اجابت نماباد!
آسماني اگر كه شديد ،بمانيد..اگر هم كه نه..
آسماني باشيد!