يا رفيق!
خواندم هم پست شما را و هم صفحه ي سيزده آن كتاب را. و خب نتيجه؟
يكم: احاديث بايد حتمن از نظر سند بررسي بشوند بعد در باره شان نظر داده شود.
دوم: فرض مي كنيم درستند اين احاديث. با سيره ي عملي ائمه و پيامبر چرا ناهمخوانند؟ دختران ائمه چرا خودشان درس مي خواندند آن هم فقه و حديث روايت مي كردند؟! يا حتي بيشتر ، چرا درس مي دادند؟ در مورد سكينه خاتون دختر امام حسين داريم به مردان فقيه آموزش مي داد يا در مورد حضرت معصومه و دختران بقيه ائمه هم كه راوي و مفسر حديث بودند...دختر خود پيامبر هم كه ديگر حرفي نيست در باره اش...اين ها را چه جوري تطابق مي خواهيد بدهيد با آن احاديث؟ نمونه هاي ديگري هم داريم از دختران علما كه درس مي خواندند آن هم در سطوح بسيار بالا. فكر كنم دختر ملاصدرا يا ميرداماد بود كه در باره اش مي گفتند. ديگراني هم هستند كه لابد مي دانيد. بيشتر به نظر مي آيد اين احاديث صحت هم اگر داشته باشند در باره ي قشر به خصوصي از زنان گفته شده اند نه همه آن ها. قشري كه حداكثر مي شود به زنان كل جزيره ي عرب در عصر پيامبر تعميم بشود داد.
سوم: ايراداتي كه اين بنده خدا به تحصيل دخترخانم ها دارند بيشتر به نوع نظام آموزشي است كه فكر مي كنند تحصيل در اين نظام الگوگيري از ارزش هاي غربي را به دنبال دارد. انكار نمي كنم كه نظام آموزشي ما تا حد زياد نسخه برداري از نظام هاي غربي است. اما تحصيل در اين نظام اگر ايرادي داشته باشد براي همه ي بچه هاي ما دارد نه فقط دخترها. اين راه حل پاك كردن صورت مساله است. بايد به سمت تصفيه ي نظام اموزشي برويم كه البته تا حدي هم رفته ايم اما راه زيادي مانده. بقيه ي ايرادات ايشان مثل غرور و فرار از كار در منزل هم اگر نتيجه ي تحصيل باشد نتيجه ي نفس تحصيل نيست بلكه بر مي گردد به ناسالم بودن محيط تحصيل كه باز هم براي همه عواقب دارد نه فقط خانم ها و راه حل هم دارد و مثلا مي شود گفت اين نظام تحصيلي پسرهاي مار ار در مقابل بزرگترها گستاخ مي كند يا تواضع لازم را يادشان نمي دهد كه همين طور هم هست. البته بايد اين را هم در نظر داشت كه اين كتاب قبل از انقلاب نوشته شده و ذهنيت اين بنده خدا از تحصيل رفتن به مدارس مسيحي قبل از انقلاب بوده.
چيز ديگري كه هست در باره ي اشتغال خانم ها بايد جداگانه حرف بزنيم و دو تا موضوع را مخلوط نكنيم. من فكر مي كنم اين جا يك مقدار اين جوري شده و شايد مخالفت اين نويسنده بيشتر به خاطر مخالفت با شك هاي خاصي از اشتغال بوده.
ضمنا منافع تحصيل خانم ها را هم نبايد فراموش كنيم. نتيجه ي كار مادران تحصيل كرده با مادران بي سواد خيلي تفاوت دارد. اين ديگر غير قابل انكار نيست.
ضمنا من شخصا ترجيح مي دهم به افرادي مثل امام ، آقاي خامنه اي يا آقاي جوادي آملي مراجعه كنم و نظرات آن ها را بخوانم تا كساني كه نمي شناسم و نمي دانم احاديثي كه به كار برده اند چقدر مستند هستند.
آخرين حرف اينكه من هم با گير دادن به حجاب خانم ها مخالفم نه به دلايل فمنيستي و غيره و ذلك و الخ. صرفا به اين دليل كه گير دادن بيش از حد به حجاب خانم ها شما را از حجاب خودتان غافل مي كند!
يا علي مددي!