سلام عليكم. دوست عزيز! در قسمتي از وبلاگتون نوشته ايد:«خيلي دوست داشتم باطنم بهتر از ظاهرم باشد، عشقي عشقي، اما افسوس... »اما اين يك توهمه... توهم! شما حتي دوست نداريد «عشقي» باشيد! حتي علاقه قلبي نداريد؛ چه بربسد به عمل! چرا كه:«از شما چه پنهان كه بدم نمي آيد برخي اوقات براي تفرج و تماشاي شوهاي خياباني، به آن محدوده بروم، هم گذري است و هم نظري به لايه ها و طبقات ديگرگونه اجتماع»از طرفي بدتان نمي آيد «شو» ببينيد، از طرفي هم دوست داريد باطنتان اصلاح شود.... افسوس!البته من دارم به اين مطلب فكر مي كنم كه آيا اين مشاهده، «نظري است به لايه ها و طبقات ديگر گونه اجتماع»، يا نظري به لايه هاي مختلفه جسم نامحرماني كه نگاه كردن به بدن اونها براي شما حرامه !!!اين براي شما، كه حدّاقل 50، 60 بازديد در روز داريد، بسيار ناراحت كننده است. آيا شما به بازتابهاي اين جمله در ذهن خوانندگاني كه روي شما به عنوان يك مؤمن حساب مي كنند، فكري كرديد؟!به نظر من بهتره فكري به حال اين جمله در پست اخير بكنيد، شايد اين به صلاح شما باشه!يا علي!