سلام با شما نيستم اقاي عشقي با خواهر عزيزم وكسي كه نميشناسم /اولا من ميخواستم بدونم معيار مذهب رو چه چيزي مشحص ميكنه ايا كسي كه ريش داره نه جبهه اي شايدم يك تسبيح داره مذهبيه؟ دوم بنده تجاربي كه در اين چند سال بدست اوردم نشون داد كه ادمها هرچقدر هم عاشق باشند هرچقدر هم به خاطر خصوصيات خوبشون همو دوست داشته باشند اين عشق افول خواهد كرد شهيد مطهري در يكي از كتاباش يادم نيست به مجمسه اي اشاره ميكنه كه مرد بعد از رسيدن ووصال از معشوق از زن رو گردونده پس ميشه گفت خصلت مرد ووجود مرد حيوانيته واين حيوانيته كه اون رو به سوي عشق راه ميده دومين مسئله اينكه ادم هر چقدر عاشق باشه مثلا عاشق زيبايي باشه يكي هست كه از معشوق زيباتر باشه اگر عاشق فكر باشي باز يكي هست كه فكرش قشنك تره به خاطر همين بايد به مرجع عشق حقيقي رجوع كرد بايد به كسي رجوع كرد كه مطمئن باشي عشقت وفدا شدن در راه معشوق ارزشش رو داشته باشه ما شايد هيچ وقت در عشقها حتي در اشعار شاعرانه ي فارسي فناي در راه معشوق رو نداشته باشيم زال ميگه من حاضرم سرم بر دار بره ولي هيچ وقت نميكنه حاضرم قسم بخورم اينكارو نميكرد اگر به رودابه نمي رسيد البته ما استثناتاي هم داريم مثل فرهاد كوه كن كه در راه معشوق نه جان بازي بلكه خود كشي مي كنه اما وقتي كسايي كه عاشق منبع اصليه عشقن رو نگاه ميكني مي بيني چه قدر زيبا جان ميدن حسين علي وشهداي ما
حالا ما بايد در حال حاضر چيكار كنيم يعني با مردهاي اين دور زمونه چه بكنيم ؟ من فك ميكنم اگر قصدمون ازدواجه وبه اميد اينكه يكي دوستمون داشته باشه يا هميشه در كنارمون باشه يا هميشه برامون بميره ونياز به محبت داريم قصد داريم ازدواج كنيم هيچ وقت نكنيم چرا چون مردها اون قدر لياقات محبت رو ندارند اولا وبعد از چند سال ممكنه سو استفاده بكنند از محبت يك زن ودوما عشق مرد به سرعت افول ميكنه پس ازدواج رو بيايم معياري براي تكامل قرار بديم واز خدا بخوايم عشقي در ميان ما (ازدواج كردها) ((خدا نكنه از من بلا بدور)) قرار بده كه اين عشق تنها هدفش وصل شدن به درياي عشق بي كران الهي باشه
ممنون دوست عزيزم