در مورده خانوما اينهمه نياز به صغري و كبري نداشت و نتيجه قياسه آخر رو ميتونستين با يه ديده باز همون اول بگيرين.
در مورده سهيل فكر كنم چون اون خودشو بيشتر از عشقش دوست داشت پس شايد اصلا عاشق واقعي نبوده.عاشق واقعي از خودش ميگذره تا عشقش آسيب نبينه. مثل مادر كه از خودش گذشت تا عشقش كه فرزندشه در آرامش باشه..
در مورده عكس هم يه جور كيف النفس نيست؟؟؟؟؟؟؟اون كتاب رو هم قبلا خوندم و الان برا بياد آوردن بايد دوباره بخونم چون همش پريده.
متنه طولانيه مفيد به از متنه كوتاهه غير مفيد ...مخلص كلام و ختم كلام.