دنبال کسي باش که تو را به خاطر زيبايي هاي وجودت زيبا خطاب کند نه به خاطر جذابيتهاي ظاهريت

دو تا جوجه از بچگي عاشق هم بودند اما وقتي بزرگ شدند ديدن هردوتا شون خروسن(نتيجه اخلاقي تا وقتي جوجه اي عاشق نشو

کاش بودي و با من درد دل ميکردي ؛ کاش بودي و مثل گذشته به من اميد ميدادي.... مرا با ان صداي مهربانت آرام ميکردي ؛ مرا با آن کلام روياييت درمان ميکردي.... همان کلامي که گويا مدتي است فراموش کرده اي و ديگر بر زبان نمي آوري.... اما من هنوز هم به تو ميگويم آن کلام مقدس را .....! دوستت دارم عزيزم

گرگه بعد از کلي جستجو آي دي شنگول منگول رو گير مياره، بعد از کلي چت کردن و مخ زني، باهاشون قرار مي ذاره. وقتي مي ره سر قرار مي بينه چوپان دروغ گو اومد

برو حال كن ديگه بسته

عاشقي را شرط اول ناله وفرياد نيست تا کسي از جان شيرين نگذرد فرهاد نيست عاشقي مقدورهر عياش نيست غم کشيدن صنعت نقاش نيست

بله عشقي جون وقتي ادعاي عشقي بودن كن كه اينجوري شده باشي

عجب كامنت حرفه ايي گذاشتم خودم كف كردم

حاجي جووواب مارو ندادي اقاي مديريت

منتظرم حا

بازم ميام

اخ اخ ديدي

دو تا چيز يادم رفت (چيز رو هم از پهلوي خوبش بگير ولي بازم ميگم محكم نگير دردش مياد )

و اما اون دوتا چيز با پهلوي خوب : يكي اين كه يادم رفت جواب سوالتو بدم در باره اون پرنده بي تربيت كه پيپي كرده رو لباست (خواستم بهش بگم ايول كارت درست ولي خدايي دمت گرم دفعه بعد پي پي كن تو چشمي گوشي دماغي جايي كه ببينم باز هم خدا رو شكر ميكنه يا به زمينو زمان فحش ميده )

و عما جواب سوالت كه من چه ميكنم اولا اون گنگيشكه بيخود ميكنه بخواد بي ادبي كنه اگرم از اين ... خورد خوب كاري نداره كه همونجا ميشينم زانومو ميدم به روبه بالا يكم ملچ ملوچ ميكنم و يه تف نونو آب دار نسار اون پيپيه ميكنم بعدشم با حوسله پاكش ميكنم اگرم ديديم نشد خوب دفعه بعد بيشتر ملچ ملوچ ميكنم و اينقدر ميكنم (ملچ ملوچ بابا ) تا بالاخره پاك شه ديگه ( بابا گنگيشك بوده پيپيه فيل نبوده كه پاك نشه كه )

و اما دومين چيزي كه يادم رفت اين بود كه .....

نه اينجا زشته بيا پايين كه بهت بگم اينجا بقيه ميبينن زشته ....

اي بابا همه كه دارن ميان فقط عشقي بقيه نيان ......

بابا نيايين عجب دماق نميفهمايي ها .......

اي وااااااااااااي نيايين

بابا عصلا ولشلش همينجا ميگم كشتين خودتونو

ميخواستم بگم خداحافظي يادم رفته بود كه علبته اين دفعه هم خداحافظي نميكنم تا اين همه ادم فوضولي كه تا اينجا اومدن پايين دلشون بسوزه و جيگر من خنك شه اين همه هرص خوردم

خوب حاجي عشقي ما رفتيم

رحمتمونو كم ميكنيم

دنبالم نگرد خودم ميام بهت سر ميزنم

نه خداحافظي .........

سلام حاجي

البته ميدونم حاجي بابامه ولي ميگن به هر كس زياد بگي حاجي اخرش حاجي ميشه

حالا گير نده

غرض از مزاحمت اين كه : مزاحم خودتي من خيلي هم مراحمم . چه رويي داره ها من ميگم مزاحم اينم با سر تاييد ميكنه !!!‏

بگذريم براي دعوا نيومدم

اومدم ببينم اين همه از خودت ميتعريفي ( تعريف ميكني )‏چه كاره اي ؟؟؟‏

ولي خودمونيم خجالت نميكشي اين همه مخ رو به كار ميگيري؟؟؟

نميگي حالا مخ خودم هيچي چون هنوز درشو باز نكردم و به علت آك بودن نميتوني به كار بگيريش ولي دلم واسه بقيه ميسوزه ...

اصلا حالا اينم ولشلش (همون ولش كن خودمون )

ولي از همه اين انتقادهاي سازندم بگذريم ميرسيم به تعريف كردن

بالاخره هم بايد تنبيه باشه هم تعريف

ولي آخه خودت بگو من از چيچيه اين وبلاگ بتعريفم ؟

از اولش يا آخرش يا وسطش ( اين وسطش هم از اون جملات دو پهلوي هست كه تو سينما به اون مرده پشت السيدي نشين گفتي و روده بده خدا رو بريدي ( از همونايي كه بلد نيستي ديگه ) ولي تو پهلوي خوبشو بگير علبته يجوري بگير كه دردش نگيره )

اي بابا چه چرتو پرت ميخوني أ؟؟؟

خسته نميشي ؟

هي من مينويسم اينم هي ميخونه

مثل من باش از هر پستت دو خط خوندم و تمام

نشسته داره تا آخرشو ميخونه

بخون بخون بلكه به يه جايي برسي و ياد بگيري چجوري بنويسي كه اين همه مخ رو خسته نكني

بسمه من از اين كه اين همه نوشتم خسته شدم ولي تو كه عشق مطالعه اي هنوز خسته نشدي

من برم ديگه رحمتمو كم ميكنم

فقط يه چيزي ... ع............

نه ولشلش

بعدا بهت ميگم علبته اگه بازم عينورا پيدام شد كه فكر كنم تا دو سه ماهه ديگه بيام

يكي مي گفت :
آدم ها دو دسته اند : بعضي تا بهشون محبت مي كني يا احترام ميزاري ميفهمند و در صدد جبران بهتر
محبتت هستند تا يه جورايي تلافي كنن
اما بعضي بجاي تشكر تازه امر برشون مشتبه ميشه وپيش خودش ميگه من چقدر مهمم كه تكريمم ميكنند!
بابا يه سلام شنيدن كه غش كردن نداره ؟

مخلص هر چي كيف النفس كه نفسمون را بند بياره؟!!

سلام!!
اتفاقا چند روز پيش داشتيم با دوستان زير درخت بزرگي غذا ميل مي نموديم كه ناگهان از بالاي سرمان كلاغ تپلي سلامي برايم انداخت بزرگ تر از خودش به فاصله ي 1سانتي غذا روي شلوارم! تنها كاري كه كردم اين بودكه با عق هاي متوالي سبب بالا آوردن چند تن ديگر هم شدم!...!!

برادر زاده هم مي چسبد ها!!!

خانه ي ويلايي هم اين مشكلات را دارد ديگر!!!!

اين موفقيت ها كه چيزي نيست انشاالله موفقيت هاي بزرگتر!مامنتظر مي مانيم!!(اينجا را ديگر مي شود منتظر بود :دي!!)

آسماني باشيد و بي ابر!

پيش مياد ديگه...خودتون رو زياد ناراحت نكنيد...البته ناراحت كه نكرديد چون زود وبلاگ دوباره زديد و ...
برادر كوچيك تر آدم بچه داشتهب اشه اما شما ...
اين ور و اون ور زياد پارتي دارين نه؟!
راستي تلفن نود هزار تومن يعني چي؟!
راستي مياين اين ور و اون ور ردپا چرا نمي ذاريد...
يه چند روزيه براي يه جا بحث پوشيه است نم يدونم چرا همه اش ياد شما ميوفتم...پيش مياد ديگه!
فعلاً‏عرضي نيست...
يا علي

تو اون فرشته اي که وقتي در فصل بهار قدم ميزني برگ درختان انتظار پاييز را ميکشند تا به جاي پاهايت بوسه بزنند.