بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكمما در حجاب يك حكم كلي داريم كه زن مسلمان براي حفظ حرمت خود آن را برگزيده و اسلام هم بر آن تاكيد دارد و بدين صورت است كه زن به عنوان يك انسان و عضوي از جامعه وارد عرصه فعاليتهاي اجتماعي مي شود . در محيطهايي كه خانها خود را از نامحرم مي پوشانند روابط سالم برقرار هست و رابطه زن با مرد نامحرم هم در حد ضرورت با رعايت شئونات خود ميسر است .البته وقتي يك حكم كلي در عرصه زندگي وارد شده و كاربردي مي شود حدودي بر آن متصور است كه شما به خوبي آن را از كتاب فلسفه حجاب استاد مطهري بيان نموديد . اما موضوع اين هست كه ما وقتي الگو براي خودمان داريم و آنهم الگوي كامل و بي نقص چه ضرورتي دارد كه به دنبال الگوهاي ديگران باشيم مگر الگو و فرهنگ آنها از ما بهتر باشد كه در اين مورد خاص اين چنين نيست .البته در اسلام فلسفه حجاب اين است كه زن مسلمان نوع پوشش و حتي رفتار و گويشش نبايد توجه (غير معمول) مرد نامحرم را برانگيزد و همه اينها براي خود خانمها و حفظ حرمت و شخصيت آنها وضع شده است .استاد مطهري هم در توضيح ايه 31 سوره نور (در وبلاگ خانم ناظمه به بخشهايي از كتاب فلسفه حجاب استاد مطهري اشاره شده) به صراحت گفته اند كه واجب نشدن پوشش دست و صورت بمنظور رعايت حال خانمها بوده البته اينها جزئيات است و فلسفه حجاب اينه كه نوع پوشش و رفتار و گفتار زن مسلمان نبايد طوري باشه كه توجه چشمهاي ... را به دنبال خود بكشد .موضوع ديگر اينكه در مباحث ديني بهتره نظر دين را بيان كنيم و برداشت خودمان هم مطرحه ولي در موضوع حجاب احكام كاملا روشن است و آيات عظام در رساله هاي عمليه شان حدود آن را و حتي حدود روابط زن و مرد را به وضوح بيان كرده اند و اتفاقا همه در اصل وجوب حجاب و حدود آن اتفاق نظر دارند .يا علي و در پناه علي