سلام
اينجوري كه ناقص نوشتيد! به نظر من بعضي از اين محدوديتها واقعا لازمه مثل محدوديت قمه زدن.
اما بعضي هاي ديگه نه. يادمه يك بار اينجا شب عاشورا مجلسي بوديم كه وقت سينه زدن چراغهارو خاموش كردند و بعضي ها اظهار ناراحتي كردند كه چرا خاموش مي كنيد بچه ها مي ترسند و ... حالا كاملا هم تاريك نبود ولي خوب ديگه... همون عده مخالف چراغهارو روشن كردند و حال و هواي خاصي كه بر جو حاكم بود رو گرفنتد. خيلي ها در تاريكي ارتباط بهتر و عميقتري با خدا و صاحب عزا پيدا مي كنند و راحتتر اشك مي ريزند مثل خود من.
ويا مثلا محدوديت در ساعات برگزاري مراسم هم درست نيست چون كلا ده يا سيزده روز كه بيشتر نيست. بذاريد اين چند روز برنامه هاي ديگه كمي از روزمره گيش يا نظمش بياد بيرون بذاريد بچه هاي مدرسه ايي ديرتر برن بخوابن بذاريد صداي سينه زني و نوحه از بلندگوهاي خارج مسجد شنيده بشه ...
متاسفانه بعضي از اين روشن فكريها دلها رو تاريك مي كنه!