سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این یک پُست نیست، میان پُست است!

عادت نداشته‌ام از این نوشته‌های «بی‌خاصیت» که به درد دنیا و آخرت کسی نمی‌خورد بنویسم، به‌خصوص در چنین روز پربرکتی. اما تحولات جاری آن‌قدر داغ و جذاب هستند که آدمی هم‌چون من را قلقلک می‌دهد که بالاخره از پیش‌بینی‌ها، و نه پیش‌گویی‌ها، چیزی بگویم.

دی‌شب صدا و سیما از «هاشمی رفسنجانی» دل‌جویی کرد و دقایقی را برایش تبلیغ، همان‌طوری که رهبری از وی دل‌جویی نمود، با این‌که در انتهای دلجویی‌شان چیزی گفتند که با تکبیر شدید حضار مواجه شد و یحتمل برای هاشمی بسیار گران تمام گشت و باز هم حاضر به تغییر مواضعش نشد.

حالا پس از کش و قوس‌های فراوان پس از انتخابات و مواضع گوناگون شخصیت‌ها و جریان‌های مختلف، نوبت به دیدار احتمالی امروز مسئولین نظام با مقام معظم ولایت فقیه به مناسبت عید مبعث می‌رسد. دیداری که حضور و عدم حضور در آن خیلی چیزها را بیش از پیش روشن خواهد ساخت، دیداری که به نوعی برای برخی شخصیت‌ها من جمله حضرت آقای هاشمی رفسنجانی حیاتی خواهد بود، دیداری که می‌تواند هم نوید آغاز دوره جدید و وحدت‌بخش را داشته باشد و هم ناامیدی و تداوم اختلافات و روزهای ناخوش را در پی داشته باشد، دیداری که بسان تجدید بیعت با رهبری می‌ماند. اکنون به گمانم دیگر حجت بر همگان و من جمله بر جناب هاشمی تمام شده و باید دید آیا ایشان خود پای‌بند به وحدت ادعایی خودشان خواهند بود یا خیر.

برخی دوست داشتند تراژدی شیخ «حسین‌علی منتظری» پس از یک دهه برای شیخ «اکبر رفسنجانی» نیز رقم بخورد، چرا که «شیخ اکبر» هم چند «مهدی هاشمی» در کنارش دارد، اما نظام و رهبری مخالف این عمل بوده و تا این‌جا به شدت با سعه صدر برخورد کردند. از این به بعد باید دید آقای هاشمی چطور پاسخ این سعه صدرها، به‌خصوص در برخورد با فرزندانش در ایام آشوب و غائله، را خواهد داد.

جایی خواندم که مرحوم حاج احمد آقا به آقای منتظری گفته بود که: نسبت شما با امام مانند ظرف شیشه‌ای و ظرف فلزی می‌ماند، در صورت برخورد شما خُرد خواهید شد! و متاسفانه همان نیز شد. حال باید منتظر نشست و دید آیا «هاشمی» قصد برخورد و سرشاخ شدن با «آسِدعلی خامنه‌ای» را دارد، یا این‌که می‌خواهد شانه به شانه به ایشان تنه‌ بزند، و یا حاضر است کمافی‏السابق علی رغم تمام اختلاف نظرها پشت سر ایشان بنشیند.

 

فقط امیدوارم به‌خیر بگذرد و هاشمی با دست خود پروژه «منتظری‌زاسیون» را تکمیل نکند.

این مطلب شاید ادامه داشته باشد...

اضافةالتحریر:

خوب جناب هاشمی امروز هم در رخدادی بی‌سابقه در بیت رهبری حاضر نشد و جایش خالی بود(+)(+).

من فعلا معتقد نیستم که وی در حال تقابل و رو در رویی با رهبری است، وی زرنگ‌تر از این حرف‌هاست که با دست خود خودش را نابود کند و با طناب دیگران به چاه رود. اکنون بیشتر به‌نظر می‌رسد وی در حال قهر به سر می‌برد، قهری که تقریبا شبیه قهر مرحوم طالقانی می‌ماند. قهری که اولش فقط با احمدی‌نژاد بود، اما به سبب عدم موضع‌گیری صریح رهبری در حمایت از هاشمی و عدم محکومیت احمدی‌نژاد قبل از انتخابات، دامنه‌اش به پس از انتخابات و با شخص رهبری کشیده شد. هاشمی نباید انتظار می‌داشت که با آن نامه غیرمودبانه، رهبر بیاید و تازه برایش به به و چه چه کند، آن نامه هاشمی یکی از اشتباهات استراتژیک وی بود که در تاریخ به عنوان مبدا سقوط احتمالی هاشمی ثبت خواهد شد. اگر وی با احمدی‌نژاد مشکل داشت، دلیلی نداشت تا رهبری را آن‌گونه مورد خطاب و عتاب قرار دهد و باید مشکلش را با خود او طوری حل می‌کرد. وی در نامه‌اش از سکوت رهبری ناخرسند بود و شاید حالا با سکوت خود می‌خواهد تلافی کند، شاید وی حالا منتظر است که رهبری مستقیما برود و از او دل‌جویی کند. کنایه‌های هاشمی چه در آن نامه و چه در خطبه‌ها، غیرمستقیم متوجه رهبری بود. معنای منفی و صریح‌ترش این ‌شود: رهبری شما از نظر من مشکل دارد و محل انتقاد است! بدبینانه‌اش این می‌شود: شما توانایی ایجاد اجماع و وحدت در بین آحاد جامعه و نخبگان را ندارید، شما مقبولیت لازم را ندارید، شما بلد نیستید خوب رهبری کنید، پس یا کنار بکشید یا به شورای رهبری تن دهید! البته بماند که خود جناب هاشمی حتی توانایی ایجاد اجماع و وحدت و مدیریت خطبه‌های نمازجمعه را نداشت و استرس و اضطراب از لحن کلام و حرکاتش می‌بارید و هرج و مرج و ناآرامی بی‌سابقه‌ای نمازجمعه را فرا گرفته بود. بیش از این دوست ندارم در این حرف‌ها توقف کنم، تحلیل تحرکات هاشمی و جناحی که فعلا در پشت او سنگر گرفته و اهداف ایشان و رویکرد ایشان نسبت به ولایت و ولی فقیه فعلا بماند. آینده از نظر من که خیلی روشن است.



  • کلمات کلیدی : سیاسی
  • نوشته شده در  دوشنبه 88/4/29ساعت  7:43 صبح  توسط  
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    والسلام!
    [عناوین آرشیوشده]